مستی ز شور لعل تو هشیار میشود
خواب از خیال چشم تو بیدار میشود
حیرانیی به طالع نظاره دیدهام
دل پیشتر ز دیده خبر دار میشود
میزان کار خلق بود پله فنا
هرکس به قدر بار سبکبار میشود
دام نگاه گرم تو صیاد وحشت است
صیدی کزو رمید گرفتار میشود
بیزلف او به ناله چو زنجیر نارساست
عمری که صرف سبحه و زنار میشود
یک صبحدم به روی تو گر دیده واکند
آیینه یک چمن گل بیخار میشود
طفلان به کعبه سنگ برند ارمغان اسیر
دیوانهای که قافلهسالار میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تأثیر عمیق علاقه و عشق صحبت میکند. شاعر به زیبایی و جذبه عشق اشاره میکند که باعث بیداری روح و دل میشود. او میگوید که عشق آنقدر قوی است که انسان را از خواب غفلت بیدار میکند و به حیرت میاندازد. در ادامه بیان میشود که هر کس به اندازه بار خود در این دنیای فانی دچار زحمت و رنج میشود و نگاه معشوق، نیرویی دارد که انسان را در تنگناها به طرز عجیبی گرفتار میکند. همچنین شاعر به زوال و ناتوانی بدون محبت معشوق اشاره میکند و در نهایت میگوید که این عشق و جذبه چقدر ارزشمند است که حتی میتواند عیوب و نقصها را نادیده بگیرد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی نام میبرد که کل زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: عشق و جذبهی تو باعث میشود که حتی آدمهای هشیار دچار حالتی از سرمستی شوند، و خواب و خیالشان از زیبایی چشمان تو بیدار میگردد.
هوش مصنوعی: من در زندگی خود، حیرتی را مشاهده کردهام که قلبم پیش از چشمهایم از آن آگاه میشود.
هوش مصنوعی: کار انسانها بر اساس میزان اثرگذاری و تلاش آنها در دنیا مشخص میشود. هر کس به اندازهای که در زندگی بار کمتری را به دوش میکشد، راحتتر و با آرامش بیشتری زندگی میکند.
هوش مصنوعی: نگاه دلپذیر تو مثل تلهای برای شکارگران است و کسی که از آن فرار کند، در واقع خود را به دردسر میاندازد و گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: به بیزلف او، صدای نالهام مانند زنجیری کوتاه و نارساست. عمری که صرف دعا و ریاضت میشود، بیفایده و بیثمر است.
هوش مصنوعی: اگر در صبحی زود بر روی تو نگریسته شود، چنانچه آینهای باشد، گویی که یک باغ پر از گل بدون خار جلوهگر میشود.
هوش مصنوعی: کودکان سنگهایی را به سوی کعبه میبرند، هدیهای از اسیری که دیوانه شده و اکنون رهبر کاروان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن کس که دل به دنیای غدار میدهد
نا پاک و سرد و واهی و غدار میشود
تیمار کار خویش خور ار عاقلی که دل
تیمار چون نیابد بیمار میشود
کم خُسب زیر سایهٔ غفلت که ناگهان
[...]
صد شِکوه به جا ز دلم جوش میزند
شرم حضور مانع اظهار میشود
گر صاف شد کلام تو صائب غریب نیست
اشک سحاب گوهر شهوار میشود
لعل تو چون به خنده گهربار میشود
[...]
گر آن صنم ز پرده پدیدار میشود
تسبیح شیخ حلقهٔ زنار میشود
ساقی بدین کرشمه اگر میکند به جام
مسجد رواق خانهٔ خمار میشود
گر دم زند ز طرهٔ او باد صبح دم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.