اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد
آهم از شوق رخت باغ نظر می گردد
بسکه برگشتگی بخت منش برده ز راه
قاصد از کوی تو نا آمده برمی گردد
خضر و شرمندگی خویش که در راه طلب
عذر کاهل قدمی برگ سفر می گردد
سینه صافی به دلم زنگ کدورت نگذاشت
زهر در ساغر اخلاص شکر می گردد
خاک هم از گل زخم تو نصیبی دارد
تربت ما چمن لخت جگر می گردد
شهرت ما نظر از پاکدلی یافته است
عیب ما آینه پرداز هنر می گردد
رخ افروخته بین آفت نظاره مپرس
قطره در چشمه آیینه شرر می گردد
پاک بینی نه چراغی است که بی نور شود
دیده گر خاک شود آینه ور می گردد
به تمنای تو از آتش هم سوخته اند
دل اگر خاک شود دیده تر می گردد
بی نیازی دم افروخته ای دارد اسیر
که چراغ شب و خورشید سحر می گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل به احساسات عمیق شاعر درباره عشق و آرزوهایش میپردازد. شاعر با اشاره به اشک و فریادش از شوق معشوق، به بخت و تقدیر اشاره میکند که او را از رسیدن به معشوق دور کرده است. او از عذرخواهی خود به خاطر کاستیها و ناتوانیهایش در عشق سخن میگوید و احساس زهر در دل را بهطور استعاری به صداقت و اخلاص تبدیل میکند. شاعر همچنین نشان میدهد که چگونه خاک و طبیعت نیز از عشق و درد او تأثیر میپذیرند. غزل به زیبایی تماشا و نگاه عاشقانه را توصیف میکند و نشان میدهد که پاکدلی و بینیازی در عشق به چه معناست. در نهایت، او به تنگنای عشق و سوز و گداز دل اشاره میکند که حتی در تیرهترین لحظات، امید و نور وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که یاد لبهای تو به یادم میآید، اشکم مانند آبهای گرانبها میریزد و وقتی که به زیبایی تو فکر میکنم، حس میکنم باغی از زیباییها در نظرم شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: بخاطر بدشانسی و ناپایداری سرنوشت، پیامرسان نتوانسته از مسیر خود به سوی تو برسد و در راه باز میگردد.
هوش مصنوعی: در جستجوی هدف خود، خضر از شرمندگی و کمکاریاش در قدم برداشتن عذر و بهانه میآورد و در نهایت نمیتواند سفرش را آغاز کند.
هوش مصنوعی: دل پاک و بیآلایش من، اجازه نداد که کدورت و زشتی در آن جایی داشته باشد. در این دل خالص، احساسات مثبت و شیرین مانند شکر در ساغر وجود دارند.
هوش مصنوعی: خاک نیز از زخم تو بهرهمند میشود و زمین ما به خاطر این درد، به حالتی بیدار و درهم میآید.
هوش مصنوعی: شهرت و نام و آوازه ما به خاطر پاکی نیت و دلسوزیمان به دست آمده است، اما معایب و نواقص ما مانند آینهای است که هنر و زیباییهای ما را بازتاب میکند.
هوش مصنوعی: چهرهی درخشان او را نگاه کن، اما از من نپرس که چرا. مانند قطرهای که در چشمه میافتد، در آینه شکل دیگری به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر نگاه پاک و خالص داشته باشی، مانند چراغی است که نورش هرگز کم نمیشود. حتی اگر آینهای به خاک بیفتد و کثیف شود، با یک تمییز کردن میتواند دوباره درخشندگی خود را به دست آورد.
هوش مصنوعی: دلهای عاشق برای رسیدن به تو حتی از آتش نیز گذشتند. اگرچه خاکستر شوند، چشمانشان هنوز از اشک پر میشود.
هوش مصنوعی: کسی که بینیاز و مستقل است، مانند شعلهای روشن و پرحرارت به نظر میرسد، در حالی که دیگران در تاریکی و اسیری به سر میبرند و به نور شب و روشنایی صبحگاهی وابستهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر دمم، چهره به خون مژه، تر میگردد
حالم از عشق تو، هر روز، بتر میگردد
بر مگرد از من و گر زانکه تو بر میگردی
دین و دنیا و سعادت، همه، بر میگردد
روی، پنهان مکن از من، که پری رویان را
[...]
ماه روی تو مرا نور بصر میگردد
حسن آن یار هم افزون ز نظر میگردد
بهوای لب و دندان تو ای جوهر جان
اشکم از دیده دل نور بصر میگردد
تا حدیث لبت ایماه گرفتم بزبان
[...]
دولت حسن ز خط زیر و زبر میگردد
این ورق از نفس سوخته برمیگردد
چشم خورشید که در خیره نگاهی مثل است
در گلستان تو پوشیده نظر میگردد
ماه شبگرد من از خانه چو آید بیرون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.