بهار شوخی او جشن تازه فلک است
شراب خوش مزه است و کباب (خوش نمک) است
ز یمن همت احباب مطلبی داریم
که گر به هیچ نسنجد (دو) صد هزار یک است
به حال ما نزند خنده گر کسی داند
که در قلمرو دیوانه صبرکمترک است
حریف منت احباب نیستم ساقی
شکست توبه من با تو آشنا ترک است
توان زصافی دل دید حال دشمن و دوست
همین که پاک شد از کینه خاطرت محک است
ز زهر خند دلم می شود نهان در پیش؟
اگر تصورحالم کند فلک فلک است
نمی شود اثر ناله کار خود نکند
گداز آتش دل می خورد مگر خنک است
کباب از آتش دل ساختیم اسیر بیا
شراب شوق مهیا شده است دل نمک است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر بهار را جشن و شوخی تازهای از طبیعت میداند که همراه با شراب خوشطعم و کباب خوشمزه است. شاعر از دوستی و همت دوستانش سخن میگوید و این که ارزش دوستیهای واقعی از هر چیزی بیشتر است. او تاکید میکند که در دلش صبر کمتری دارد و به صمیمیت دوستی اشاره میکند. همچنین، او با یادآوری سختیها تأکید میکند که آشفتگیهای دلش باید با پاکی و صداقت کنار گذاشته شود. در پایان، از آتش دلش و شوقی که دارد صحبت میکند و دعوت میکند که با هم به جشن و شوق زندگی بپردازند.
هوش مصنوعی: بهار نشاندهندهی شادی و جشن جدید در آسمان است. در این فصل، نوشیدنی خوشمزه و کبابهای لذیذ به طعم و لذت آن افزوده میشوند.
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش و محبت دوستان، موضوعی داریم که ارزش آن حتی به دو صد هزار هم نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بداند که ما در چه وضعیتی هستیم، نمیتواند به حال ما بخندد، چون در دنیای دیوانگی، صبر ما کمتر از حد معمول است.
هوش مصنوعی: من دیگر در پی جلب رضایت دوستان نیستم، ای ساقی! توبهام که به خاطر تو شکسته، حالا رابطهام با تو دیگر به فراموشی سپرده شده است.
هوش مصنوعی: توانایی انسان در مشاهده وضعیت دشمن و دوست به خاطر صاف و خالی بودن دل او از کینه و حسادت است؛ به این معنا که وقتی دل انسان پاک باشد، میتواند به خوبی اوضاع و احوال دیگران را ببیند و ارزیابی کند.
هوش مصنوعی: زهر خند به دل من پنهان میشود، در برابر چه کسی؟ اگر آسمان حال مرا درک کند، آن زمان خود آسمان هم در وضعیتی عجیب و غریب خواهد بود.
هوش مصنوعی: ناله و گریه نمیتواند بیاثر باشد، چرا که آتش دل را نمیسوزاند مگر اینکه خودت در کار سرد کردن آن بکوشی.
هوش مصنوعی: ما از درد و عشق، کبابی آماده کردهایم. ای اسیر، بیا که شراب محبت آماده است. دل ما همچون نمک هست که طعم و شور بوجود میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز کعبتین دو چشم تو، ته نما دو یک است
به سنگ تفرقهاش لیک احتیاج تک است
نه انجم است که زینت فروز نه فلک است
که بر صحیفه افلاک، نقطه های شک است
تغافلی که به حال کسی بود مخصوص
هزار بار به از التفات مشترک است
حریف ناله نه ای، در گذر ز صحبت من
[...]
دل از غبارِ نفس زخمِ خفته در نمک است
ز موجِ پیرهن این محیط پر خسک است
بهارِ رنگِ جهان جلوهٔ خزان دارد
بقم درین چمن حادثاتِ اسپرک است
ز اهلِ صومعه اکراه نیست مستان را
[...]
بگویمت سخنی کاندر او نه جای اشک است
که هر که طاعت حق کرد افضل از ملک است
هر آنکه بندگی حق نکرد و سهل شمرد
به روز باز پسین، جایش اسفلین درک است
هر آنکه نیست به جانش شرار آتش عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.