گنجور

 
 
 
سنایی

کی باشد که ز طلعت دون شما

ما رسته و رسته ریش‌ملعون شما

ما نیز بگردیم و نباید گشتن

چون ... خری گرد در ... شما

اثیر اخسیکتی

زان شب که نهاد روی بر بالش ما

هر شب بفلک همی رسد نالش ما

ای یک شبه وصل از پی یکساله فراق

بازآی، اگر تمام شد لایش ما

کمال‌الدین اسماعیل

گر چه خوش نیست حالت ناخوش ما

درد سر ماست این دل سر کش ما

با اتش غم چو شمع دل خوش کردیم

کآبیست ز سر گذشته این آتش ما

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه