گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مهدی قناعت پیشه

مهدی قناعت پیشه


مهدی قناعت پیشه در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد:

کجا بوده اند حاکمان،حداقل پیرو عرفان
به کجا رسیده جهان
کنون بی ایمان

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۳ - انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پردهٔ غیب و حیران شدن دقوقی کی در هوا رفتند یا در زمین:

آدمیت گشت ویران با جهان
که بشر دیدید آدم را نه جان
تو چنان دیدی که ابلیس لعین
گفت من از آتشم آدم ز طین
چشم ابلیسانه ای آدم ببند
چند بینی صورت آخر چند چند
تا جهان با شناخت خدای یکتا، علیه فاصله و تبعیض و مرز و مرضهای سیستماتیک، سیاه و سفید، شرق و غرب و هر اختلاف و تفرقه متحد و واحد نگردد کوشش ایمان داران به خداوند و هر اندیشه انسان به کرونا ختم گردد بیماری کشنده که ویروس آن خود انسان است و دیگر هیچ!

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:

نادیده وتلقین همه ویروس و فریب
تاریک چو ره،جمله جهان در آسیب
اندیشهٔ آن خود ز دلم برد شکیب
تا از چه گرفت جای شفتالو سیب

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند کعاقلی اول سرگردانی

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

کشد خط خطا مدعی چون بعشق ما
کشیم ما بخطا چرا عشق خویش را
کشد چون خط خطا ره ثواب خدا
خط کشیده‌ایم چرا، خطا و صواب ما

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴ - انکار اهل تن غذای روح را و لرزیدن ایشان بر غذای خسیس:

جسم چون اسب ست جان براو سوار
رخش بی رستم چه دارد شاهکار

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۱۲ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار:

طعنه بر سخن به سخن چو زنم
قیمت و قدر آن ، به این شکنم
چکنم؟ سرشت انسان اینست!
ز ازل سرنخ عاشقان،دین است!
وحدت،عشق عاشقان زمین است
حاصل مرز ونفرت میان ما کینست
آینده ما را دعا،جز لعن ونفرینست؟

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار:

سخن در نفس خویشتن بد نیست
پیش اهل سخن، سخن رد نیست
ناله ام از کثرت سخنران است
سخنم درد ازدیاد امکان است
تاکنون سخنرانان سخندان جندان
نموده اند کسب فضایل ز مخاطبان
همه را دل ز همت عالی
از قناعت پر، از طمع خالی
به کز ایشان بجز فسانه نماند
جز سخن هیچ در میانه نماند
لفظ سخن گر چه مختصرست
شامل صد هزار شین و شرست
نیست یک خلق و سیرت مذموم
که نگردد از آن سخن مفهوم
سحن گفتن ارچه دلپذیرم نیست
طرفه حالیست زان گزیرم نیست
می‌کنم عیب سخن و، می‌گویم!
می‌زنم طعن مشک و، می‌بویم!
طعنه بر سخن زنم به سخن
.... تقلب تو امتحان،از رو دست مولانا! ،امتحان کن!
....

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۹ - در بیان آنکه در کلام سابق مذکور شد منافی اثبات اختیار آدمی نیست و در تحقیق معنی اختیار و جبر:

چه زیبا درک خدارا ساده نموده برای انسانها
هر چه خیرست،خالق سبب‌اش
اختیاری نهد خرد لقب‌اش
وگرآید بی خرد، همان افکار
اضطراری توست، بی اجبار
هست بی اختیار زقدرت دور
فاعل آن ولی بر آن مجبور

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۹ - در بیان آنکه در کلام سابق مذکور شد منافی اثبات اختیار آدمی نیست و در تحقیق معنی اختیار و جبر:

درک خیریت اختیار بود
آن به تعلیم کردگار بود
هرکه درفعل خود بود مختار
فعل او دور باشد از اجبار
گرچه از جبر، فعل او دورست
اندر آن اختیار مجبورست
نفرت و مرز بشر از زورست!
یا که خیر در آن مجبورست؟

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۵:

گردنک را پیش کردم گفتمش
ساجدی را سر ببر از ذوالفقار
هرچقدر از من خویش و وابستگی های جهان بگذریم و نظر بآسمان نموده صبورانه تسلیم حقیقت زندگی شویم و غم و سختی را ضرورت درک و جذب شادیها و رسیدن به شادی بالاتر و باثبات تر بدانیم که دائمی بوده و به جذب انرژی و جان وتوانی صدها هزار برابر بیش خواهیم رسید
تیغ تا او بیش زد سر بیش شد
تا برست از گردنم سر صد هزار

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۵:

ای مزاجت سرد، کو تاسه ی دلت؟
اندر این گرمابه تا کی این قرار
ای انسان بی دل، در گرمابه زندگی تنها جسم را شستشو میدهی یا نسبت به دل و درون و روح خویش بی تفاوت شده ای
برشو از گرمابه و گلخن مرو
جامه کن دربنگر آن نقش و نگار
جامه این تن را بکن و از خود رها شو تا با تمرکز بر احساس روح و توانائی های رتگارنگی که قوای ناشناخته انسانهاست، روح خود را بیابید
چون بدیدی سوی روزن درنگر
کان نگار از عکس روزن شد نگار
شش جهت حمام و روزن لامکان
بر سر روزن جمال شهریار
چون روح خود را شناختی، با آن قوانین فیزیک یا حرکات گردونها و منظومه ها و برجها و نیز عدم را در خواهید یافت. مولانا جهان را شامل زمین و جو اطراف أن تا جائیکه زمین و منظومه شمسی به خلاء کامل یا لامکان میرسد،که در آن هیج است و عدم یا عکس جهان است که از طریق روزنی مانند دنیای کوانتوم به عدم که بعد از خلاء واقعی که لامکان است وقابل تصور انسان نیست (چون خلاء هم تصور فضای خالی از همه چیز جز زمان است وهم أنجا را میتوان خلاف وکیوم یا همه چیز متصور دانست نیز آنجا به شهریار را که در نهایت بر همه احاطه دارد) میرسیم که چون روح به تن ،خداوندست به جهان، امید که به نظرات مولانا و علوم گذشتگان کمی نزدیک شده باشید.

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۴ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۰:

از شارح خواسته شرح غزل رو ولی لا شارح؟
بیشتر رنج که آید همه از فعل گلوست
تا ننوشی تو دگر سوخته ای نیم ضریر
به هر حال از حرص و گلو گشادی و نیز سوخته خوردن یا گمراهی بدلیل جهل یا خطای دید که سلامت اورا با شناخت خداوند میسر میداند
نیست را هست گمان برده‌ای از ظلمت چشم
چشمت از خاک در شاه شود خوب و منیر

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۸:

عشق تو که در دل آتشی می افروخت
دانم که به شمع سوختن او آموخت
بر روی تو شمع تا ز حق، عاشق شد
زد او نفسی سرد و ز غم فارق شد
با سوختن در عشق حق برخلاف شمع که سرد وخاموش گردد زمانی که رسید،ما به چنان حقیقتی خواهیم رسید که،یکباره مقصد حاصل نموده،متحد،شکوفا و ابدی خواهیم شد

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۸:

کنون ازخواب بیدارم،چو من عاشق،چسان زارم
خدا مشتاق دیدارم غریب،عاشق، چه پربارم
من اینک بار بربستم،چه کم بارو سبک حالم
بغیر از تو ندیدستم،که میبیند تورا جانم

نشانت را نمیجویم،،چو بر ذاتت یقین دارم
اگر جز تو سری دارم سزاوار همین دارم

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۸:

کنون ازخواب بیدارم،چو من عاشق،چسان زارم
خدا مشتاق دیدارم غریب،عاشق، چه پربارم
من اینک بار بربستم،چه کم بارو سبک حالم
ندیدست غیر تو چشمم،که میبیند تورا جانم

نشانت را نمیجویم،،چو بر ذاتت یقین دارم
اگر جز تو سری دارم سزاوار همین دارم

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۸:

خدا مشتاق دیدارم غریب،عاشق، چه پربارم
کنون ازخواب بیدارم،چو من عاشق،چسان زارم
من اینک بار بربستم،چه کم بارو سبک حالم
ندیدست غیر تو چشمم،که میبیند تورا جانم
نشانت را نمیجویم،،چو بر ذاتت یقین دارم
اگر جز تو سری دارم سزاوار همین دارم

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۶۹:

مست می حقیم ،حقی میرقصیم
نی بیدل ودین، بی سروپا میرقصیم
هر ذره چو از هوای او خالی نیست
چون ذره شدیم ودر هوا میرقصیم

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴:

مودت اهل صفا، چه در روی و چه در قفا، نه چنانند کز پشتت عیب گیرند و نه پیشت بیش میرند.
در برابر چو گوسپند میرند
در قفا همچو گرگ مردم گیرند
هر که عیب دگران پیش تو آورد
بی‌گمان عیب تو پیش دیگران خواهد برد

 

مهدی قناعت پیشه در ‫۴ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۴۳:

جز عاشقی اش به هرکه دل باخته بود
خود را ز حضور دور انداخته بود
عشقش بسرم سایه نینداخته بود
سر، روح بعشق غیر حق باخته بود

 

۱
۲
۳
۱۶
sunny dark_mode