رفت آن جانان ما از دست ما
از دریغا دلبر سر مست ما
او برفت و پای او نگشودهایم
تا ابد زلفش بود پابست ما
ما همه جا نیکی او گفتهایم
او نخواهد آنچنان اشکست ما
چارهای غیر رضا و صبر نیست
این زمان چون تیر رفت از شست ما
در خیال او است جان ما مدام
دل روان خواهد به او پیوست ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از جدایی معشوق خود lament میکند و بیان میکند که جانانش از دستش رفته است. او از درد فراق و دلتنگی سخن میگوید و به این حقیقت اشاره میکند که با وجود جدایی، دلش همیشه به یاد اوست. شاعر به این نتیجه میرسد که جز رضا و صبر چارهای ندارد و خیال معشوق هر لحظه در ذهنش حاضر است. در نهایت، او ابراز میکند که دلش همیشه در پیوصتی به محبوب خواهد بود.
هوش مصنوعی: عشقم از دست رفت و دیگر در کنار ما نیست، ای کاش که دلبر نازنین ما همیشه در حال شادابی و خوشحالی بود.
هوش مصنوعی: او رفت و ما هیچگاه راهی را که او رفت، باز نکردهایم؛ تا ابد زلفش ما را به خود گره زده است.
هوش مصنوعی: ما در هر جا خوبیهای او را بیان کردهایم، اما او هرگز به حرفهای ما اهمیتی نمیدهد.
هوش مصنوعی: در این زمان جز رضایت و صبر چارهای نداریم، چرا که کار از دست ما خارج شده و تیر رفته است.
هوش مصنوعی: ما همواره در خیال او زندگی میکنیم و دلمان دائماً به سوی او خواهد رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
من چه گویم او چو خواهد مست ما
هر دمی جامی دهد بر دست ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.