نقش خیال اوست که گویند عالم است
این صورتست و معنی آن اسم اعظم است
اسمی که هست جامع اسما به نزد ما
آن اسم اعظمست و بر اسما مقدمست
جام جهان نماست پر از می بیابگیر
شادی ما بنوش که جام می جم است
سردار عاشقان به سر دار پا نهاد
دعوی که می کند بر یاران مسلم است
خمخانه ایست پر می و ساقی ما کریم
رندان کم اند خواجه نگوئی که می کم است
از زخم عشق گرچه دلم ریش شد ولی
ناله نمی کنم که چنان ریش مرهم است
با جام می دمی چو بر آریم خوش بود
خاصه دمی که سید سرمست همدمست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات به زیبایی و عمق خیال و عشق اشاره دارند. شاعر به نقش خیال و معانی عمیق اشاره میکند و از اسم اعظم یاد میکند که جامع تمام اسمهاست. او به می و شراب به عنوان نمادی از شادی و عشق اشاره دارد، و شادابی ناشی از نوشیدن آن را میستاید. همچنین، عشق و دردهای ناشی از آن را بیان کرده و میگوید که با وجود زخمهای عشق، دلش آرام است و نالهای نمیکند، زیرا عشق و شراب مرهمی بر دردهاست. در نهایت، او به لحظات خوشی که با دوست و یار در کنار هم دارند، اشاره میکند و آن را گرامی میدارد.
هوش مصنوعی: این دنیا فقط ظاهر و ظاهری از خیال اوست که برخی آن را عالم مینامند، در حالی که باطن و حقیقت این عالم به اسم اعظم اشاره دارد.
هوش مصنوعی: نامی که بر تمام نامها برتری دارد و در نظر ما بهترین و بزرگترین است، همان نامی است که همه صفات را در خود دارد.
هوش مصنوعی: لیوانی که همواره دنیای ما را نشان میدهد، از شراب پر شده است. ای خوشی، بیا و از این جام بنوش که این شراب مایهٔ شادابی ماست.
هوش مصنوعی: سردار عاشقان قدم به میدان گذاشت و ادعایی که میکند برای یارانش مسلم و روشن است.
هوش مصنوعی: دوری از مسائل و تنشها، جاییست که در آن شراب فراوان وجود دارد و جامساز ما انسان مهربانی است. در این مکان، افراد خوشگذران و شاداب کم هستند و کسی نباید بگوید که شراب کم است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به خاطر عشق دلّم خیلی آسیب دیده و زخم خورده است، اما شکایتی نمیکنم، چرا که این زخم خود به نوعی مایهی التیام است.
هوش مصنوعی: زمانی که با نوشیدن جامی خوش باشیم، مخصوصاً وقتی که سید سرمست در کنار ماست، حالتمان بسیار دلپذیر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای از ستیهش تو همه مردمان به مست
دعویت صعب منکر و معنیت سخت سست
ایام وَرد و موسم عید پیمبرست
گیتی ز بوی هر دو سراسر معطرست
گلزارها به آمدن آن مزین است
محرابها به آمدن این منوّر ست
آن مونس و حریف می و نَقل مجلس است
[...]
ای آن که هر چه بایدت از بخت نیک هست
هرگز مباد در جاه تو شکست
تا از قضا پدید شد آثار هست و نیست
پیدا نشد ذات تو از نیست هیچ هست
معلوم شد مگر که تو از نسل آدمی
[...]
کور و کر و دراز و سطبر است و سرنگون
سرگرد و بن قوی و سیه پوش و احمر است
طناز و پر هراس و چو پستانست در لباس
کناس و دیر آس و میانش رگ آور است
نامش قضیب و خوره و کالم بدان و ایر
[...]
هربنده ای که ایزد بی یار یار اوست
بی شک و شبهه در دو جهان کار کار اوست
آن بی نیاز بنده نواز لطیفه ساز
کز هر سوئی که در نگری کار و بار اوست
ازچرخ بی قرار و زمین قرار گیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.