گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نظری می‌کنم و وجه خدا می‌بینم

روی آن دلبر بی‌روی و ریا می‌بینم

بر جمالش همگی صورت جان می‌نگرم

وز کمالش همه تن لطف و وفا می‌بینم

نه به خود می‌نگرم صنع خدا تا دانی

بلکه من صنع خدا را به خدا می‌بینم

ترک آن قامت و بالاش نگویم به بلا

گرچه از قامت و بالاش بلا می‌بینم

مردم دیدهٔ ما غرقه به خون نظرند

هر طرف می‌نگرم چشمهٔ لا می‌بینم

صوفی صومعهٔ خلوت معنی شده‌ام

لاجرم صورت می صاف و صفا می‌بینم

جان سید شده آیینهٔ جانان به یقین

عشق داند ز کجا تا به کجا می‌بینم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حافظ

در خراباتِ مُغان نورِ خدا می‌بینم

این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

جلوه بر من مفروش ای مَلِکُ‌الْحاج که تو

خانه می‌بینی و من خانه‌خدا می‌بینم

خواهم از زلفِ بُتان نافه‌گشایی کردن

[...]

حیدر شیرازی

پرتو روی تو از روی صفا می‌بینم

مردم چشم تو در عین حیا می‌بینم

در لبت می‌نگرم، جوهر جان می‌یابم

در رخت می‌نگرم، صنع خدا می‌بینم

شام گیسوی تو یا ملک ختن می‌نگرم؟

[...]

امیرعلیشیر نوایی

باز در دیر بتی عشوه‌نما می‌بینم

کاهل دین را ز وی آشوب و بلا می‌بینم

زاهدا منع مکن چون نگرم در رخ او

عیبِ این چیست که در صُنع خدا می‌بینم

من و مایی نبود در رَهِ وحدت هُش دار

[...]

رضاقلی خان هدایت

جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو

خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم

نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش

که من این مسأله بی چون و چرا می‌بینم

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
بلند اقبال

تا که خود را ز بر دوست جدا می‌بینم

مبتلای غم و در بند بلا می‌بینم

دل و جانم اگر از عشق فنا شد، غم نیست

که بقای همه را من به فنا می‌بینم

می‌ندانم به حقیقت که چه باشد در عشق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه