ای غنچه را خون در جگر، از لعل رنگآمیز تو
عشاق را جان در خطر، از صلح جنگآمیز تو
رویت مه ناکاسته، خط سبزه نوخاسته
شکل غریب آراسته، نقاش رنگآمیز تو
گفتی: گل وصلی دهم، خاری ندیدم از تو هم
ای دور از آیین کرم، لطف درنگآمیز تو
گاهی زنی سنگ جفا، گه طعن و دشنام از قفا
باد است و گل دیوانه را، دشنام سنگآمیز تو
شاهی برو زین آستان، از در چو راندت دلستان
خود عار میدارد جهان، از نام ننگآمیز تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.