مدتی من ز عمر خویش مدید
صرف کردم به دانش توحید
در سفرها به مصر و شام و حجاز
کردم ای دوست روز و شب تک و تاز
سال و مه همچو دهر میگشتم
ده ده و شهر شهر میگشتم
گاهی از مه چراغ میکردم
گاه دود چراغ میخوردم
علما و مشایخ این فن
بسکه دیدم به هرنواحی من
جمع کردم بسی کلام غریب
کردم آنگه مصنفات عجیب
از فتوحات و از فصوص حکم
هیچ نگذاشتم ز بیش و ز کم
بعد از آن سعی و جد و جهد تمام
دل من هم نمیگرفت آرام
گفتم از چیست این تقلقل باز
هاتفی دادم از درون آواز
کین حدیث دل است از دل جوی
گرد هر کوی هرزه بیش مپوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تلاشهای خود در زمینه یادگیری و ترویج دانش توحید اشاره میکند. او سالها در سفر به جاهای مختلف مثل مصر، شام و حجاز وقت صرف کرده و با علمای مختلف دیدار کرده است. در این راه، کتابهای بسیاری تألیف کرده و همه چیز را با دقت جمعآوری کرده است. اما با وجود تلاشهایش، دلش آرامش نمییابد و از درون صدایی به او میگوید که این تلاشها کافی نیست و باید به جستجوی حقیقت دل بپردازد، نه فقط به دنبال دانشهای ظاهری. شاعر در انتها تأکید میکند که باید به عمق مسائل پرداخت و از ظواهر بیهوده دوری کرد.
هوش مصنوعی: مدتی از عمرم را صرف آموختن و فهمیدن موضوع توحید کردم.
هوش مصنوعی: در سفرهای مختلفی به کشورهای مصر، شام و حجاز رفتهام، ای دوست، و شب و روز تنها و بیوقفه در حال تلاش و کوشش بودهام.
هوش مصنوعی: من در گذر زمان و مکان، به هر ده و شهری سفر میکردم و به مرور، روزها و ماهها را میگذراندم.
هوش مصنوعی: گاهی نور چراغ را از مه میگرفتم و گاهی هم از دود چراغ استفاده میکردم.
هوش مصنوعی: من در شهرها و مناطق مختلف بسیاری از علمای این رشته را دیدهام.
هوش مصنوعی: من کلمات زیادی را جمعآوری کردم و آنگاه آثار عجیبی را به نگارش درآوردم.
هوش مصنوعی: من هیچ چیز از پیروزیها و حکمتهای عمیق به جا نگذاشتم، نه چیزی اضافی و نه چیزی کم.
هوش مصنوعی: پس از همه تلاشها و کوششهایی که کردم، دل من هیچگاه آرامش پیدا نکرد.
هوش مصنوعی: گفتم چه چیزی باعث این صدا و لرزش میشود، که یک شنوندهای از درون پاسخ داد.
هوش مصنوعی: این گفته دربارهی احساسات درونی است که از دل سرچشمه میگیرد. از هر گوشه و محلهای که بگردی، نباید به دنبال حرفهای بیخود و بیمحتوا باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.