تو از عالم همین لفظی شنیدی
بیا برگو که از عالم چه دیدی؟
چه دانستی ز صورت یا ز معنی؟
چه باشد آخرت، چوُن است دُنیی؟
بگو سیمرغ و کوهِ قاف چبود؟
بهشت و دوزخ و اعراف چبود؟
کدام است آن جهان کان نیست پیدا؟
که یک روزش بود یک سال اینجا
همین عالم نبود آخر که دیدی
نه «ما لَا تُبْصِرُون» آخر شنیدی
بیا بنما که جابُلقا کدام است
جهانِ شهرِ جابُلسا کدام است
مشارق با مغارب را بیندیش
چو این عالم ندارد از یکی بیش
بیانِ «مِثْلَهُنَّ» از ابن عباس
شنو پس خویشتن را نیک بشناس
تو در خوابی و این دیدن خیال است
هر آنچه دیدهای از وی مثال است
به صبحِ حشر چون گردی تو بیدار
بدانی کاین همه وهم است و پندار
چو برخیزد خیالِ چشمِ اَحوَل
زمین و آسمان گردد مُبَدّل
چو خورشیدِ نهان بنمایدت چهر
نماند نورِ ناهید و مه و مهر
فتد یک تاب از او بر سنگِ خاره
شود چون پشمِ رنگین پاره پاره
بِکُن اکنون که کردن میتوانی
چو نتوانی چه سود آن را که دانی
چه میگویم حدیثِ عالمِ دل
تو را ای سرنشیبِ پای در گِل
جهان آنِ تو و تو مانده عاجز
ز تو محرومتر کس دیده هرگز؟
چو محبوسان به یک منزل نشسته
به دست عجز پای خویش بسته
نشستی چون زنان در کوی اِدبار
نمیداری ز جهلِ خویشتن عار
دلیرانِ جهان آغشته در خون
تو سرپوشیده ننهی پای بیرون
چه کردی فهم ازین دینُالعجایز
که بر خود جهل میداری تو جایز
زنان چون ناقصاتِ عقل و دینند
چرا مردان ره ایشان گزینند
اگر مردی برون آی و سفر کن
هر آنچْ آید به پیشت زان گذر کن
میاسا روز و شب اندر مراحل
مشو موقوفِ همراه و رَواحل
خلیلآسا برو حق را طلب کن
شبی را روز و روزی را به شب کن
ستاره با مه و خورشیدِ اکبر
بود حس و خیال و عقلِ اَنور
بگردان زین همه ای راهرو روی
همیشه «لا أُحِبُّ الْآفِلين» گوی
و یا چون موسیِ عمران در این راه
برو تا بشنوی «إِنَّي أَنَا اللَّه»
تو را تا کوهِ هستی پیش باقی است
صدایِ لفظِ «اَرَنی» «لَن تَرانی» است
حقیقت کهربا ذاتِ تو کاه است
اگر کوهِ تویی نَبوَد چه راه است
تَجّلی گر رسد بر کوهِ هستی
شود چون خاکِ ره، هستی ز پستی
گدایی گردد از یک جذبه شاهی
به یک لحظه دهد کوهی به کاهی
برو اندر پی خواجه به اَسریٰ
تماشا کن همه آیاتِ کبریٰ
برون آی از سرایِ «اُمِّ هانی»
بگو مطلق حدیثِ «مَنْ رَآنی»
گذاری کن ز کاف و نونِ کونین
نشین بر قافِ قُربِ «قابَ قَوسَیْن»
دهد حق مر تو را هرچْ آن بخواهی
نمایندت همه «اشیاء کَما هِی»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی عرفانی و فلسفی دنیا و آخرت میپردازد. شاعر از شنیدنیها و تصورات معمولی درباره عالم و آخرت صحبت میکند و از شنونده میخواهد که به جای گوش دادن به حرفها، واقعیتهای عمیقتری را تجربه کند. او سوالاتی درباره مفاهیم بهشت، دوزخ، و حقیقت وجود میپرسد و بر لزوم بیداری از خواب غفلت تأکید میکند. در ادامه، شاعر به محدودیتهای انسانی اشاره میکند و از خواننده میخواهد که از جهل و عدم شناخت خود آگاه شود. او تأکید میکند که تنها با جستجوی حقیقت و ترک دنیای مادی میتوان به معرفت واقعی رسید. در نهایت، شاعر به دعوت به سفر درونی و جستجوی حقایق عمیق اشاره میکند و نشان میدهد که درک معنای عمیق وجود نیازمند رهایی از قیود دنیای material است.
هوش مصنوعی: تو فقط از شنیدنیها حرف میزنی، حالا بگو که واقعاً چه چیزهایی را در این دنیا دیدهای؟
هوش مصنوعی: چه میدانی از ظاهر یا از باطن؟ آخرت چه شکلی خواهد داشت، وقتی که دنیا اینگونه است؟
هوش مصنوعی: بپرسید که سیمرغ و کوه قاف چه هستند؟ و بهشت و دوزخ و اعراف چه معنایی دارند؟
هوش مصنوعی: کدام جهانی وجود دارد که نمیتوان آن را دید؟ جایی که یک روزش معادل یک سال در این دنیا میشود.
هوش مصنوعی: جهانِ آخری که تو مشاهده میکنی، اینطور نیست که فقط همان چیزی را که میبینی وجود دارد. تو هیچگاه نمیدانی و نمیبیینی که چیزهای دیگری هم هست که از دید تو پوشیده است.
هوش مصنوعی: بیا نشان بده که جابلقا کجاست و دنیای شهر جابلسا چه شکلی است.
در مورد مشارق (مشرق ها) و مغارب (مغرب ها) (که در آیاتی از قرآن آمده) بیندیش، چرا که این عالم بیش از یک مشرق و مغرب ندارد.
هوش مصنوعی: به سخنان ابن عباس دربارهی «مَثَل آنها» توجه کن و خود را به درستی بشناس.
هوش مصنوعی: تو در خواب هستی و آنچه میبینی فقط خیال است و هر چیزی که دیدهای، تنها نمونهای از اوست.
هوش مصنوعی: وقتی روز قیامت فرا برسد و تو به هوش بیایی، متوجه میشوی که تمام این زندگی، فقط یک خیال و توهم بوده است.
هوش مصنوعی: زمانی که تصور چشمان کسی که به نقصی دچار است، به وجود آید، زمین و آسمان به طور کامل تغییر شکل خواهند داد.
هوش مصنوعی: زمانی که چهرهی خورشید پنهان آشکار شود، دیگر نوری از سیاره ناهید و نیز ماه و خورشید باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: یک تاب از او بر سنگ خارا بیفتد و مانند پشم رنگی، تکهتکه شود.
هوش مصنوعی: اکنون که میتوانی اقدام کنی، چرا از دانستن آنچه نمیتوانی، سودی ببری؟
هوش مصنوعی: من چه چیزی از حال و روز دل تو بگویم، ای کسی که در سختی و مشکل غرق شدهای؟
هوش مصنوعی: جهان متعلق به توست، اما خودت از آنچه که باید باشی ناتوانی. آیا تاکنون کسی را دیدهای که این اندازه از خود بیخبر باشد و از خود محروم باشد؟
هوش مصنوعی: مانند افرادی که در یک خانه زندانی هستند و به دلیل ناتوانی، پاهای خود را بستهاند.
هوش مصنوعی: تو همچون زنان در خیابان ادبار نشستهای و از جهل و نادانی خود هیچ شرمی نداری.
هوش مصنوعی: بزرگان و دلاوران جهان که در خون تو غرق شدهاند، نمیتوانند سرپوشیده بمانند و باید از جا برخیزند.
دین العجایز: دین پیرزنان. در حدیثی از پیامبر آمده است که بر شما باد دین پیرزنان.
هوش مصنوعی: زنان به خاطر کمبود عقل و دین در نظر برخی، چرا باید مردان آنها را انتخاب کنند؟
هوش مصنوعی: اگر مردی از خانه خارج شوی و سفری را آغاز کنی، هر چیزی که در مسیر به سمت تو میآید را بپذیر و از آن عبور نکن.
هوش مصنوعی: از تلاش و کوشش در زندگی غافل مشو؛ نه روز و نه شب باید از مراحل و مراحل زندگی عقب بمانی و به سرنوشت و جریانهای زندگی وابسته نباشی.
هوش مصنوعی: مثل خلیل، با یقین و ایمان به دنبال حق باش و تلاش کن تا در شب، روز و در روز، شب را ببینی.
هوش مصنوعی: ستاره درخشان، همتای ماه و خورشید بزرگ، نمادی از احساس، خیال و عقل روشن است.
هوش مصنوعی: به دور از این همه مسیرهایی که در اختیار داری، همیشه بگو که «من دوست ندارم افراد ناامید را».
هوش مصنوعی: به این راه ادامه بده، مثل موسی که پسر عمران بود، تا بتوانی صدای خداوند را بشنوی که میگوید «من خدا هستم».
هوش مصنوعی: تا زمانی که در کوه هستی، صدای کلماتی که میگویی، نشان از دیدن و نادیدن من دارد.
هوش مصنوعی: اگر تو به عظمت و بزرگی خود نپردازی، حقیقتی که در تو نهفته است، به سادگی و بیارزشی میماند. اگر تو کسی نباشی که بر بلندای کوه ایستادهای، دیگر چه راهی برای نمایش آن حقیقت باقی میماند؟
هوش مصنوعی: اگر نور حقیقت بر کوه وجود بتابد، آن کوه همانند خاکِ زیر پا میشود و هستی به فرود میرود.
هوش مصنوعی: در یک لحظه، یک فرد معمولی به قدری تحت تأثیر قدرت و شکوه قرار میگیرد که میتواند از یک کوه عظیم به یک چیز کوچک و بیاهمیت تبدیل شود.
هوش مصنوعی: به جستجوی صاحب مقام برو و با دقت به شگفتیها و نشانههای بزرگ او نگاه کن.
هوش مصنوعی: از خانه «اُمِّ هانی» خارج شو و با صدای بلند بگو که هر کسی مرا ببیند...
هوش مصنوعی: از دنیای مادی و ظاهر خارج شو و به مقام و مرتبهای برسی که نزدیکترین حالت به خالق را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: هر حق و حقی که به تو داده میشود، همانطور که میخواهی و میپسندی، تمام چیزها به همان شکل که هستند، به نمایش درمیآیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.