گنجور

 
سیف فرغانی

دل تنگم و ز عشق توام بار بر دلست

وز دست تو بسی چو مرا پای در گلست

شیرین تری ز لیلی و در کوی تو بسی

فرهاد جان سپرده و مجنون بی دلست

گر چه ز دوستی تو دیوانه گشته ام

جز با تو دوستی نکند هرکه عاقلست

گر من ببوسه مهر نهم بر لبت رواست

شهد عقیق رنگ تو چون موم قابلست

در روز وصلت از شب هجرم غمست و من

روزی نمی خوهم که شبش در مقابلست

دلرا مدام زاری از اندوه عشق تست

اشتر بناله چون جرس از بار محملست

روز وصال یار اجل عمر باقی است

وقت وداع دوست شکر زهر قاتلست

بیند ترا در آینه جان خویشتن

دلرا چو با خیال تو پیوند حاصلست

هرجا حدیث تست ز ما هم حکایتیست

این شاهباز را سخنش با جلاجلست

من چون درای ناله کنانم ولی چه سود

محمول این شتر چو جرس آهنین دلست

اشعار سیف گوهر در پای عشق تست

این نظم در سراسر این بحر کاملست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
کمال‌الدین اسماعیل

این وضع بین که گویی لطف مشکّلست

یا شاخهای سدره بطوبی موصّلست

یا تخته بند باغچۀ عقل و دانش است

یا زیر تیشۀ عمل نوح مرسلست

یا در بر مصاف سپرهای دیلمست

[...]

ابن یمین

ساقی بیا که موسم نوشیدن ملست

هم راغ پر ز لاله و هم باغ پر گلست

منشین بخانه خیز که صحرا بخرمی

هر جا که میروی همه جای تبذلست

بگشای حلق بلبله تا قلقلی کند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
بابافغانی

ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلست

فریاد ما ز جلوه ی آن روی چون گلست

گویا ندارد از قدو زلف تو آگهی

مرغ چمن که شیفته ی سرو و سنبلست

گر دست فتنه سلسله ی هستیم گسست

[...]

کلیم

شیب و شباب راه عدم را مراحلست

عمر تو راه دور و درازش دو منزلست

وارسته را ز جذبه دهد امتیاز قرب

کی کهربا رباید کاهی که در گلست

چشمت هنوز حلقه تعلیم ساحریست

[...]

ایرج میرزا

افسارش از بریشم و پالان ز مخملست

هر چند بد صدا است ولیکن مجللست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه