ای زآفتاب رویت مه برده شرمساری
پیداست بر رخ تو آثار بختیاری
اندر بیان نگنجد واندر زبان نیاید
از عشق آنچه دارم و از حسن آنچه داری
ای نوش داروی جان اندر لبت نهفته
بامر همی چنینم چون خسته می گذاری
افغان و زاری من از حد گذشت بی تو
گرچه بکرد بلبل بی گل فغان و زاری
امیدوار وصلم از خود مبر امیدم
صعبست نا امیدی بعداز امیدواری
چون خاک اگر عزیزی بنشست بر در تو
هر جا که رفت از آن پس چون زر ندید خواری
من با چنین ارادت در تو رسم بشرطی
کز بنده سعی باشد وز همت تو یاری
شیرین از آنی ای جان کز تلخی غم خود
فرهادوار هر دم سوزی ز من بر آری
ای خوبتر ز لیلی هرگز مده چو مجنون
دیوانه دلم را زین بند رستگاری
گل را نمی توانم کردن بدوست نسبت
ای گل بپیش جانان در پیش گل چو خاری
هر جا که سیف باشد بستان اوست رویش
چونست حال بوستان ای باد نوبهاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و سحر چهره معشوقش اشاره میکند و از عشق و آرزوهایش برای وصال او سخن میگوید. او احساس خستگی و درد ناشی از دوری معشوق را بیان میکند و نشان میدهد که امید به وصال او هنوز در دلش زنده است. شاعر، همچنین، به مقام و ارزش معشوق خود اشاره میکند و بر اهمیت و زیبایی عشق تاکید مینماید. در نهایت، او به وجود درد و تلخی در عشق اشاره میکند و میخواهد که معشوقش او را از این رنج آزاد کند.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو آنقدر درخشان است که ماه از دیدن آن شرمنده شده و بر صورتت نشانههای خوششانسی نمایان است.
هوش مصنوعی: عشق و زیباییای که من دارم و تو داری، آنقدر عمیق و پیچیده است که نه میتوانم آن را به زبان بیاورم و نه به طور کامل در کلمات بیانش کنم.
هوش مصنوعی: ای داروی جانم که در لبانت نهفته است، چرا اینگونه با من رفتار میکنی و میگذری، در حالی که من خسته و درماندهام؟
هوش مصنوعی: بیتو، درد و زاری من به اوج خود رسیده است. هرچند بلبل بدون گل نیز ناله میکند، اما غم من از آن فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: امید رسیدن به وصال را از خود دور نکن، چون ناامیدی پس از امیدواری بسیار دشوار است.
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند خاک در درگاه تو بنشیند و از تو عزتی ببیند، در هر جا که برود، دیگر در برابر هیچکس ذلت و خواری را تجربه نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: من با این عشق و علاقهای که به تو دارم، حاضرم شرطی را بپذیرم که تلاش و کوشش من باشد و از حمایت و کمک تو نیز بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو شیرینی و باعث خوشحالی من هستی. از آنجا که غم و درد من هر لحظه به من فشار میآورد، میخواهم هر زمان که میسوزم، تو مرا آرام کنی و از ناراحتیهایم دور کنی.
هوش مصنوعی: ای کسی که از لیلی زیباتری، هرگز دل دیوانهام را که مجنون است به بند نزن، چرا که این بندها مرا از راه نجات دور میکند.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم عشق و محبت خود را به تو بیان کنم، ای گل، زیرا در حضور محبوبم، تو حتی مانند خار به نظر میرسی.
هوش مصنوعی: هر جا که شمشیر باشد، باغ اوست. رویش چگونه است، حال باغ را بگو ای باد بهار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون است حال بستان ای باد نوبهاری
کز بلبلان برآمد فریاد بیقراری
همین شعر » بیت ۱۱
هر جا که سیف باشد بستان اوست رویش
«چون است حال بستان ای باد نوبهاری»
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل در پیش او نهادم
بستد به دوستی دل ننمود دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
[...]
ای لعبت حصاری، شغلی دگر نداری
مجلس چرا نسازی، باده چرا نیاری
چونانکه من به شادی روزی هم گذارم
خواهم که تو به شادی روزی همیگذاری
گر دوستدار مایی، ای ترک خوبچهره
[...]
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل دل پیش تو نهادم
بسته به دوستی دل بنموده دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
[...]
ای شاه عدل گستر عید آمدست بر در
از یار خواه باده وز باده خواه یاری
دانی یقین و داری هرچ آن وجود دارد
جز غیب کان ندانی جز عیب کان نداری
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
[...]
تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟
چون میشویم عاشق بر چهرهٔ تو باری
از گلبن جمالت خاری است حسن خوبان
مسکین کسی کزان گل قانع شود به خاری!
خواهی که همچو زلفت عالم به هم بر آید؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.