ای که لبت منبع آب بقاست
درد تو بیماری دلرا دواست
آه که اندر طلب تو مرا
رفت دل و درد دل ای جان بجاست
گر همه آفاق بگیرد کسی
آنکه توانگر بتو نبود گداست
بهر دل تو چه توان ترک کرد
مال ندارم من و جان خود تراست
هر دو جهان مملکت من شود
گر تو بگویی که فلان آن ماست
هرچه کنی بر سر ما حاکمی
گر بکشی از طرف ما رضاست
محنت عشقت بهمه کس رسید
دولت وصل تو ندانم کراست
درد دل و عشق بهم گفته اند
کام دل و عشق بهم نیست راست
گوهر وصلت که ندارد بها
کشته هجران ترا خون بهاست
چاکر تو بر همه کس مهترست
بنده تو در دو جهان پادشاست
روی بهر سو که کنم در نماز
قبله اگر روی تو باشد رواست
زهر چو از جام تو نوشم شکر
تیغ گر از دست تو باشد عطاست
در غزل ای دوست دعاگوی تست
سیف که دشنام تو او را دعاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوقش است. شاعر از معشوق به عنوان منبع حیات و درمان دردهای دلش یاد میکند و بیان میکند که هر چیزی، حتی جانش، فدای او میشود. او اشاره میکند که اگر چه دیگران ممکن است در wealth و قدرت باشند، اما او تنها چیزی که دارد عشق به معشوق است. شاعر در ادامه میگوید که در عشق و درد آن، حقیقتی وجود دارد که نمیتوان انکار کرد. همچنین، او به مقام و ارزش محبت اشاره میکند و مطمئن است که هرچه معشوق کند، او را راضی و مقبول میداند. شاعر به حالت تسلیم و بندگی خود در برابر معشوقش اشاره کرده و معتقد است که در عشق به او، همه چیز برایش قابل قبول است، حتی اگر درد و رنجی به او برسد.
هوش مصنوعی: ای کسی که لبهایت منبعی از حیات و جاودانگی هستند، درد و رنج تو درمانی برای بیماری دل است.
هوش مصنوعی: آه، چه کنم که در آرزوی تو، دل و احساساتم را از دست دادهام، ای جان، این درد دل برای توست.
هوش مصنوعی: اگر تمام دنیا را هم کسی بگیرد، کسی که به تو کمک نمیکند و توانگر نیست، در واقع او همچنان گدا خواهد بود.
هوش مصنوعی: به خاطر تو چه چیزهایی را میتوانم رها کنم؟ من که نه ثروتی دارم و نه چیزی جز جان خودم که فدای تو میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو بگویی که چیزی از آن ماست، تمام جهان برای من تبدیل به سرزمینم خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کاری که با ما کنی، اگر حتی ما را بکشی، ما راضی هستیم.
هوش مصنوعی: مشکلات و دردهای عشق تو به همه افراد رسید، اما نمیدانم که خوشبختی و وصل تو به چه کسی میرسد.
هوش مصنوعی: در عشق و درد دل، هر دو به یکدیگر وابستهاند، اما آنچه باعث خوشنودی واقعی میشود، همیشه در عشق پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: عشق و پیوندی که به دست نمیآید، ارزش مادی ندارد و تنها درد فراق توست که ارزش و بهایی دارد.
هوش مصنوعی: خدمتگزار تو نسبت به دیگران برتر است و بنده تو در این دنیا و آن دنیا مانند پادشاه است.
هوش مصنوعی: هر کجا که در نماز رو به طرف تو داشته باشم، نیکو و پسندیده است.
هوش مصنوعی: اگر زهر را از جام تو بنوشم، مانند شکر میماند و اگر تیغی از دستان تو باشد، آن هم به عنوان عطا و بخشش محسوب میشود.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو به قدری برای من عزیز و ارزشمند هستی که حتی اگر به من دشنام هم بدهی، برای من مانند دعا میمونی. این لطف تو برای من آنقدر بزرگ است که میتوانم هر نوع کلامی از تو را به خوبی بپذیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ملک گیتی گیتی تر است
حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست
در خور تو وزدر کردارتست
هرچه درین گیتی مدح و ثناست
نام تو محمود بحق کرده اند
[...]
آنکه بنا کرد جهان زین چه خواست؟
گر به دل اندیشه کنی زین رواست
گشتن گردون و درو روز و شب
گاه کم و گاه فزون گاه راست
آب دونده به نشیب از فراز
[...]
اول او اول بی ابتداست
آخر او آخر بیانتهاست
بر شکرت جمع مگسها چراست
نکته لاحول مگسران کجاست
هر نظری بر رخ او راست نیست
جز نظری کو ز ازل بود راست
اسب خسان را به رخی پی بزن
[...]
معده چو کج گشت و شکم درد خاست
سود ندارد همه اسباب راست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.