ای دوستتر از جانم زین بیش مرنجانم
گر زخم زنی شاید بر دیده گریانم
در نرد هوس خوبان بسیار مرا بردند
تا عشق تو میبازم خود هیچ نمیدانم
بر فرش وصال تو آن روز که پا کوبم
بر تارک عرش آید دستی که برافشانم
چون پای فراغت را در دامن صبر آرم
تا دست غمت نبود کوته ز گریبانم
پیوند غمت ما را ببرید ز شادیها
من کند بدم عشقت مالید بر افسانم
گفتی چه شود دانی کز مشک سیه گردی
بر عارضم افشاند این زلف پریشانم
یعنی که محقق دان نسخ همه خوبان را
چون گرد عذار آمد آن خط چو ریحانم
در کارگه وصلت گر نیست مرا کاری
هم دولت من روزی کاری بکند دانم
بخت من مسکین بین کز دولت عشقت من
سعدی دگر گشتم زآن روی گلستانم
گویند که می دارد دل خسته تو را؟ گویم
این دوست که من دارم و آن یار که من دانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و درد و رنج ناشی از آن است. شاعر از دوستی گرانبها صحبت میکند که میخواهد از او دلخور نشود. او به زخمهای ناشی از عشق اشاره میکند و میگوید که در بازی عشق، تنها به عشق محبوبش فکر میکند و از هیچ چیز دیگری آگاه نیست. در عین حال، او انتظار دارد که با وصال محبوبش به شادی و آرامش برسد. شاعر به فقدان شادیها به خاطر غم عشق اشاره میکند و از حال خراب خود میگوید و اینکه عشقش او را تغییر داده است. در نهایت، شاعر به قدرت عشق و تأثیر آن بر زندگیاش و احساساتی که سعی میکند در دل نگه دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو که از جانم عزیزتر هستی، بیشتر از این مرا نرنجان؛ اگر زخم بزنید، ممکن است بر چشمانم اشکی بریزد.
هوش مصنوعی: در بازی عشق، افراد خوب زیادی مرا به سمت خود کشاندند، اما اکنون تنها عشق تو را میبازم و خودم چیزی از این وضعیت نمیفهمم.
هوش مصنوعی: در روزی که در آغوش تو قرار میگیرم و از شادی و شوق نسبت به تو احساس سرخوشی میکنم، دستی به سمت عرش (جایگاه عالی) بلند میشود که نشاندهنده ی عشق و محبت من نسبت به تو است.
هوش مصنوعی: وقتی که لحظهی آرامش و فراغت را در آغوش صبر بگذارم، دیگر نگرانی و غم تو را از من دور کن.
هوش مصنوعی: غم تو باعث شد که شادیهایم را رها کنم و عشق تو بر زندگیام تاثیر عمیقی گذاشت.
هوش مصنوعی: گفتی چه اتفاقی میافتد اگر عطر دلکش تو مانند مشک سیاه بر سرزمین وجودم پاشیده شود؛ این زلف درهمبرهم من چگونه خواهد شد.
هوش مصنوعی: منظور این است که کسی که به خوبیها و زیباییها آگاه است، میتواند درک کند که هر یک از خوبان را چگونه معرفی کنیم، به ویژه وقتی که خط زیبا و دلنشینی به مانند عطر ریحان بر چهرهاش نقشی ایجاد کند.
هوش مصنوعی: اگر در مکان وصالت به من هیچ کاری نیست، میدانم که روزی سرنوشت من کاری برای من انجام خواهد داد.
هوش مصنوعی: بخت خراب من را ببین که به خاطر عشق تو، حالا دیگر خوشبخت شدهام و مانند گلزار میدرخشم.
هوش مصنوعی: میگویند چه کسی دل خستهات را تسلا میدهد؟ من میگویم این دوستی است که من دارم و آن یاری که من میشناسم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دوستتر از جانم زین بیش مرنجانم
مگذر ز وفاداری مگذار برین سانم
جان بود و دلی ما را دل در سر کارت شد
جان مانده چه فرمایی در پای تو افشانم
من با تو جفا نکنم تو عادت من دانی
[...]
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم
هر کس که پری خوتر در شیشه کنم زوتر
برخوانم افسونش حُراقه بجنبانم
زین واقعه مدهوشم باهوشم و بیهوشم
[...]
آن دوست که من دارم وآن یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
بخت این نکند با من کآن شاخ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلآرایت مجموعهٔ زیبایی
[...]
در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم
بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم
خود را به سر کویت بدنام ابد کردم
از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم
جانم به فدات آن دم کز بعد دو سه بوسه
[...]
آن دوست که میبینم، آن دوست که میدانم
تا آنکه رخش دیدم، او من شد و من آنم
در آینه جز رویی ننمود مرا، زین رو
ای کاج! بدانم تا: بر روی که حیرانم؟
هر چند که میران را از مورچه عار اید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.