گنجور

 
سیف فرغانی

عاشقان راسوی خود هم خود بود جانان دلیل

کعبه وصل و زاد غم، وز خویشتن رفتن سبیل

ای بقال وقیل عالم بی خبر از عشق تو

هر که معلومش تو باشی فارغست از قال و قیل

گرد خجلت می فشاند نور رویت بر قمر

آب حیوان می چکاند تیغ عشقت بر قتیل

هرکه را زین سیم وزین زر کرد مستغنی غمت

زر بنزد آن توانگر چون گدا باشد ذلیل

تا بدیدم شمع روی تو، چنان با خود گرفت

آتش عشق ترا جانم که روغن را فتیل

با بلا هم خانه باشد عاشق اندر کوی تو

وز سلامت دور باشد پشه زیر پای پیل

طبع شورانگیز را بر جان عاشق حکم نیست

آتش نمرود را تاثیر نبود در خلیل

از برای وصل جانان گر زعاشق جان خوهد

همچنان باشد که آب از جوی خواهد سلسبیل

یوسفان حسن را جاه وجمال از روی تست

چون شکر از خاک مصر وچون نهنگ از آب نیل

عاشقان را چه زیان گر عقلشان نکند مدد

در خلافت چه خلل گر با علی نبود عقیل

گر پیمبر وار عاشق وارهد از خویشتن

وحیها آید بدو واندر میان نی جبرئیل

سیف فرغانی زغم بر عاشقان تکلیف نیست

حمل کوه بیستون فرهاد را نبود ثقیل

از پی تعریف جانان را مکن در شعر ذکر

بهر شهرت در چمن گل را مکش بر روی بیل

 
 
 
فرخی سیستانی

بگذرانیدی سپاه از رود هایی کز قیاس

ژرف دریا باشد اندر جنب آن هر یک قلیل

بس شگفتی نیست گر بر ژرف دریا بگذرد

لشکری کو را بود محمود دریا دل دلیل

باز گشتی شادمان و بر ستوران سپاه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
قطران تبریزی

تا عدیل دوست گشتم با طرب گشتم عدیل

بر جهان و جان بدیل آرم بدو نازم بدیل

گرچه باشم دور از او عشقش بمن باشد رفیق

گرچه باشم فرد از او مهرش بمن باشد عدیل

مهر آن مه بر دل من چون نشان آبله است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
سنایی

لوح انعام تو خواند هر چه در عالم نبیل

داغ احسان تو دارد هر که در گیتی اصیل

فهمهای زیر کان کندست با تو گاه علم

گفتهای قایلان سستست بی تو گاه قیل

رخ که گرد سم اسبت یافت گردد مقتدا

[...]

سوزنی سمرقندی

ای یگانه مهتر فرزانه راد بی مثیل

ای کف راد تو ارزاق خلایق را کفیل

در هنرمندی و رادی بی عدیل و بی بدیل

صاحب صمصام را هستی بهم نامی عدیل

افتخار آرد بتو دین جهاندار جلیل

[...]

امامی هروی

خاک ملت را مسیحی آب دین را جبرئیل

باد دنیا را سلیمان، آتش جان را خلیل

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه