زنده دل نبود کسی کو ذوق درویشان نداشت
جان ندارد زنده یی کو حالت ایشان نداشت
مرد همچون گل اگر از رنگ باشد مایه دار
رنگ سودش کی کند چون بوی درویشان نداشت
ای بسا درویش زنده دل که در دنیای دون
خفت بر خاک وز خاکش گرد بر دامان نداشت
اهل دنیا چون شترمرغند (و) درویش اندرو
بلبل قدسیست، الفت با شترمرغان نداشت
هرکه از شور آب فقرش کام جان شیرین نشد
غیر زهر اندر نواله غیر خون برخوان نداشت
بس سیه کاسه است دنیا گرد خوان او مگرد
کو نمک در شوربا و چاشنی در نان نداشت
پادشاهی فقر و هر کو آن ندانست این نگفت
کامرانی عشق و آن کو این نورزید آن نداشت
پادشاهانت چه قصد ملک درویشی کنند
با همه شمشیرزن کین مملکت سلطان نداشت
هرکرا از درد عشق دوست دل بیمار نیست
همچو عیسی مرده را گر روح بخشد جان نداشت
باش تا فردا ببینی خواجه در مضمار حشر
همچو خر در گل، که اسبی بهر این میدان نداشت
بی کمال قوت عشق ای بسی لاحول گوی
کو چو شیطان ماند و انسان بودنش امکان نداشت
ای بسا زنده که خود را کس شمرد و چون بمرد
در کفن سگ شد که اندر پیرهن انسان نداشت
سیف فرغانی برای طعمه طفلان راه
مادر طبع کسی این شیر در پستان نداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به توصیف حال درویشان و شرایط دنیا پرداخته است. او میگوید که هیچ کس زندهدل نیست که حال و هوای درویشان را درک کند و انسانی که از رنگ و مادیات پر شده، نمیتواند بوی حقیقی عشق را احساس کند. شاعر به نوعی به انتقاد از دنیای مادی و superficial میپردازد و اشاره میکند که درویشان، با وجود زندگی در دنیای دون، دارای دل زنده و شور و عشق هستند.
او همچنین به مظاهر زندگی اشاره میکند که بسیاری از افراد در جستجوی مال و مقام هستند، در حالی که تمام خوشبختی درک عشق و کمال روحی است. دنیا را به جایی تشبیه میکند که در آن زرق و برق و قدرت، ارزش واقعی را ندارد و در آخر، به سرنوشت انسانها اشاره میکند که بدون عشق و معرفت، به زندگی بیارزشی دچار میشوند. در نهایت، به فلسفه فقر و عشق اشاره دارد و تأکید میکند که حقیقیترین ارزشها در درون انسانها نهفته است.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند زنده و جوانمرد باشد اگر از شادی و شور درویشان بیبهره باشد. کسی که حال و هوای آنها را در دل نداشته باشد، در واقع زندگی واقعی ندارد.
هوش مصنوعی: انسان اگر مانند گل زیبا و رنگارنگ باشد، اما از دل و باطن خالی باشد، فایدهاش چه خواهد بود، چون بویی مانند بوی درویشان ندارد.
هوش مصنوعی: بسیاری از درویشان با روح زنده و پرانرژی وجود دارند که در دنیای پست و بیارزش، زندگی میکنند و در شرایط سخت و تنگنا به سر میبرند، اما هیچ گاه از خاکی که بر آن میخوابند، غبار بر تنشان نمینشاند.
هوش مصنوعی: مردم دنیا مانند شترمرغها هستند و درویش مانند بلبل قدسی است که هیچ نسبتی با شترمرغها ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دلیل فقر نتوانسته برای خود زندگی شیرینی بسازد، در واقع جز زهر در لقمهاش چیزی نمییابد و جز خون در دلش چیزی نمیبیند.
هوش مصنوعی: دنیا مانند یک سفره است که سیاهشکل و پر از ناپسند است. بر این سفره نباید بروی، زیرا در آن خبری از نمک در غذا و چاشنی در نان نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که نمیداند فقر چه حالتی دارد، نمیتواند بگوید که در عشق خوشبختی وجود دارد و هر کسی که در عشق تلاش نکند، خوشبختی را نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: پادشاهان چه هدفی دارند در حکومت بر مردان درویش، در حالی که با تمام شمشیرزنان، آنهایی که به جنگ و خونریزی میپردازند، نمیتوانند بر این سرزمین سلطنت کنند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عشق معشوقش دلی بیمار دارد، مانند عیسی (ع) که روح را به مرده میبخشد، نمیتواند دوباره جان بگیرد. یعنی عشق تنها یک درد است و نمیتواند زندگی واقعی را به کسی بدهد.
هوش مصنوعی: صبر کن تا فردا ببینی آقایی که در روز قیامت در حال بیحرکتی و سردرگمی مانند الاغی در گل فرو رفته است، زیرا او هیچ گونه قدرت یا توانایی برای رقابت در این میدان ندارد.
هوش مصنوعی: توان عشق بدون کمال ممکن نیست، زیرا گویندهاش فقط بیخود و بیحال است، مانند شیطانی که نمیتواند انسان باشد.
هوش مصنوعی: بسیاری هستند که در زمان زندگی خود را مهم و ارزشمند نمیدانند، اما پس از مرگ شان، وضعیتشان به گونهای میشود که حتی به اندازه یک سگ هم ارزش ندارند، زیرا در زندگیشان به انسانیت و ارزشهای واقعی نمیپرداختند.
هوش مصنوعی: شاعر به این نکته اشاره میکند که هر مادر یا پرورشدهندهای نمیتواند به خوبی احساسات و نیازهای فرزندانش را درک کند. او با بیان این که شیر در پستان هر مادری نیست، به نوعی از طبع و ویژگیهای خاص اشاره دارد که در برخی افراد وجود دارد و باعث میشود که آنها نتوانند به خوبی از عهدهی پرورش و مراقبت برآیند. در واقع، همه افراد قابلیت پرورش و حمایت از دیگران را ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل سپر بفگند چون درد ترا درمان نداشت
عقل پی گم کرد چون گوی ترا میدان نداشت
صبر می زد لاف چون طوفان غم بالا گرفت
عاجزی شد زانکه کشتی در خور طوفان نداشت
شحنه عشق تو تا سر حد جان آتش بزد
[...]
ای سواد هند از کلکت نگارستان چین
کار و بار ملک هرگز این سر و سامان نداشت
نامه ی اقبال پیش از کلک دولت پرورت
داشت گرچه رونقی، اما به این عنوان نداشت
رشک بر شاه جهان آید سکندر را که او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.