گنجور

 
۲۸۰۱

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹

 

مپرس ای گل ز من کز گلشن کویت چسان رفتم

چو بلبل زین چمن با ناله و آه و فغان رفتم

نبستم دل به مهر دیگران اما ز کوی تو ...

هاتف اصفهانی
 
۲۸۰۲

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹

 

چو نی نالدم استخوان از جدایی

فغان از جدایی فغان از جدایی

قفس به بود بلبلی را که نالد ...

هاتف اصفهانی
 
۲۸۰۳

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در وصف زلزله‌ای که در زمان اقامت وی در کاشان اتفاق افتاده

 

... از رخ هم گرد شوی وز دل هم زنگ بر

نیمه شبی ناگهان آه از آن شب فغان

ساخت به یک لحظه اش زلزله زیر و زبر ...

... وز دل آهن شرار شعله کشد بی حجر

هم ز خروش و فغان پاره شود گوش چرخ

هم ز غبار و دخان تیره شود چشم خور ...

هاتف اصفهانی
 
۲۸۰۴

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۲

 

... ماتمش خاکستر غم ریخت بر فرق جهان

رفت سوی آسمان آه و فغان از شیخ و شاب

شد به کیوان ناله و فریاد از پیر و جوان ...

هاتف اصفهانی
 
۲۸۰۵

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۱۳ - ماده تاریخ آذر بیگدلی

 

... ظل رحمت برگرفت از فرق اهل الله آه

صبح او گردید شام از گردش انجم فغان

روز عالم شد سیاه از دور مهر و ماه آه ...

هاتف اصفهانی
 
۲۸۰۶

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۲۶ - تاریخ رحلت مشتاق اصفهانی

 

... از دل شیخ و شاب ناله و آه

از لب مرد و زن خروش و فغان

چون سوی باغ خلد کرد آهنگ ...

هاتف اصفهانی
 
۲۸۰۷

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۲۸

 

... هاتف دلخسته که در ماتمش

داشت شب و روز خروش و فغان

گفت به تاریخ که سوی جنان ...

هاتف اصفهانی
 
۲۸۰۸

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴ - در وصف حضرت رسول اکرم(ص)

 

... ازآتش آهم دل سخت تو نشد نرم

ره نیست مگر در دل سنگ تو فغان را

پیداست که فکر دل افگار نداری ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۰۹

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح امیر مومنان حضرت علی بن ابیطالب

 

در زیر لب آوازه شکستیم فغان را

گوشی بنما تا بگشاییم زبان را ...

... من دست به دل داده به پیمان خموشی

عشق آمد و از سینه به لب ریخت فغان را

کای صبح نفس روزنه ى فیض نبندی ...

... در تیره شب هند شود راه نفس گم

با آن که لبم شعله فروز است فغان را

در سرمه این خاک سیه خفته خروشم ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۰

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - خطاب به یکی از سخیفان و فرومایگان

 

... آسودگی به سایه دیوار روزگار

غیر از فغان و شکوه نخیزد ترانه ای

با زخمه مخالفت از تار روزگار ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۱

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

... با قافله لاله درین دشت رفیقیم

گلبانگ خموشی ست فغان جرس ما

کوتاه صفیرم قفسم را بگذارید ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۲

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

... بر مرکب توفیق سوار است دل ما

داریم حزین این غزل از فیض فغانی

هر جا که رود همره یار است دل ما

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۳

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

... نمک پرورده عشق است آه سینه پردازم

فغان من دو بالا می کند شور بیابان را

فریب وعده وصلی که نقصان لبش گردد ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۴

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶

 

... سر زانو بود بالین راحت دردمندان را

مرا در عشق او دل گر فغان برداشت معذورم

در آتش ناله ای ناچار می باشد سپندان را ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۵

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

... از لعل تو دارم گهر افشانی خود را

جایی که اثر نیست فغان هرزه دراییست

دل باکه سراید غم پنهانی خود را ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۶

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

... نگه گرم من و سیلی استاد یکی ست

تنگی سینه دلم را به فغان می آرد

ور نه با ناز تو خاموشی و فریاد یکی ست ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۷

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

... در آتش تو برآمد نهیب ناله من

رگ فغان به دل نازک سپند گسست

حدیث آن لب نوشین در انجمن کردم ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۸

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

... آتش نفسی داغ دلی چون تو حزین نیست

تأثیر کند در جگر سنگ فغانت

حزین لاهیجی
 
۲۸۱۹

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱

 

عشق سرکش به فغان زین دل ناشاد آمد

این سپندی ست کزو شعله به فریاد آمد ...

حزین لاهیجی
 
۲۸۲۰

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۲

 

... بسوزان شمع من پروانه اى چند

فغانم گوش کن امشب که فردا

ز من خواهی شنید افسانه اى چند ...

حزین لاهیجی
 
 
۱
۱۳۹
۱۴۰
۱۴۱
۱۴۲
۱۴۳
۱۸۰