از پس این براق شوق بُوَد
شوق در گردنش چو طوق بُوَد
آفرینش چو گشت زندانش
پس خلاصی طلب کند جانش
آتشیش از درون برافروزند
که ازو عقل و جان و تن سوزند
تا که خود یار عشق خودبین است
بوتهٔ توبه از پی این است
هرکه را کوی عشق او تازهست
توبهای از کلید دروازهست
شوق بییار خود سرور بُوَد
یار خود از خدای دور بُوَد
شوق ذوقت به دوزخ اندازد
شوق شوقت چو حور بنوازد
چون برون رفت جان ز دروازه
دلِ کهنه ازو شود تازه
صورت از بندِ طبع باز رهد
دل ودیعت به روح باز دهد
افتد از سیر جان بیاندازه
از زمین تا به عرش آوازه
کرد کز باد شوق و درد رود
بر زن ار بگذرد چو مرد رود
هرچه در راه فتنه انگیزد
همهاش از پیش راه برخیزد
از پی پایتابهای بشکوه
پشم رنگین شود به پیشش کوه
آتش او ز بهرِ بالا را
ببرد آب روی دریا را
چون مر او را ازو برانگیزند
اختران پیش او فرو ریزند
دیدهٔ او چو نورِ ره بیند
شمس در جنب او سیه بیند
بد و نیک اندر آن جهان نبود
خاک و خورشید و اختران نبود
هرکه را عشق کوی او باشد
در دلش جست و جوی او باشد
آسمانی دگرش گردانند
بر زمینی دگرش بنشانند
هر دمش نقش کفر دین گردد
هر نفس آسمان زمین گردد
هر زمان شوید از پی تگ و پوی
جبرئیلش به آب حیوان روی
خرد از نعرهٔ دلش کالیو
هیزم برق نعل اسبش دیو
آدمی سوز گشته از پی راه
مالک درد او به آتشِ آه
سرِّ آهش ندارد ایچ صبور
پی او در نیابد ایچ غیور
نعل اسبش چو گرد بندازد
جبرئیلش حنوط جان سازد
او روان گشته سوی عالم نیست
باد فریاد کن که یک دم بیست
مصطفی ایستاده بر ره اوی
از سرِ لطف ربّ سَلّم گوی
اندر آویزد از پی اِشراف
از درونش ترازوی اِنصاف
آب در راه او خلیل زند
مقرعش جان جبرئیل زند
همه را باز خود رساند به خود
کایچ یک را ازو نیامد بُد
همه هستند و از همه همه دور
در نُبی خواندهای تصیرالامور
زو بد و نیک قوّت و حولست
امر او ما یبدّل القول است
امر او را تغیّری نبود
خلق را جز تحیّری نبود
بغض و حقد از صفات او دورست
غضب آن را بود که مقدورست
اوست قادر به هرچه خواهد خواست
هرچه خواهد کند که حکم او راست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف شوق و عشق میپردازد و بیان میکند که عشق منبعی از شوق و شوری است که انسان را به سوی خداوند و زیباییها سوق میدهد. شوق، همچون زنجیری در گردن عاشق، او را به سمت عشق هدایت میکند و باعث میشود تا از محدودیتهای دنیوی آزاد شود.
در این مسیر، شوق میتواند انسان را به عذاب و دوزخ بیندازد یا او را در آغوش بهشت قرار دهد. وقتی جان از جسم آزاد میشود، دل تازه و زنده میشود. عشق، تصورات و اوهام را کنار میزند و انسان را به آسمانها میبرد.
شوق عشق به قدری عمیق است که حتی فرشتگان را تحت تأثیر قرار میدهد و در مسیر عشق هیچ چیز نمیتواند مانع عشق و تلاش عاشق شود. در نهایت، عشق به خداوند تنها حقیقتی است که در عالم وجود دارد و همه چیز زیر سایه آن قرار میگیرد. خداوند قادر است که هر چیزی را بنا به اراده و خواسته خود به انجام رساند.
هوش مصنوعی: اگر شوق و علاقهای وجود داشته باشد، مانند گردنبند زیبایی به دور گردن او ظاهر خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی انسان در دنیا با مشکلات و محدودیتها روبهرو میشود، به دنبال رهایی و آزاد شدن از آنهاست.
هوش مصنوعی: آتش درونی را شعلهور کنید تا نیروبخش فکر، روح و بدن شما باشد و آنها را به سمت سوختن و تحول سوق دهد.
هوش مصنوعی: وقتی که محبوب خودش را میبیند و عاشق اوست، از همین رو به دنبال توبه و پشیمانی میرود.
هوش مصنوعی: هر کس که دلتنگی عشقش را احساس کند، توبهاش به مانند کلیدی است که دروازهای را میگشاید.
هوش مصنوعی: اشتیاق به معشوق باعث شادی و خوشحالی میشود، اما اگر آن معشوق از خدا دور باشد، در واقع شاید شادی واقعی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاق به لذتهای دنیوی ممکن است انسان را به دردسر و عذاب بیندازد، اما اگر عشق و شوق واقعی او را در پناه زیبایی و آرامش قرار دهد، او را به سوی خوشبختی رهنمون خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که روح از دل کهنه خارج میشود، دل تازه و نو میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که انسان از محدودیتهای جسمی و مادی خود رها شود، روح و دل او آزادانه میتوانند به عمق وجود و حقیقت بپیوندند.
هوش مصنوعی: آوازی از جان انسان برمیخیزد که از زمین تا آسمان میرسد و بیپایان است.
هوش مصنوعی: اگر از روی شوق و درد، بر زنی بگذرد، همچون مردی خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در مسیر ایجاد مشکل و آشوب باشد، در واقع از ابتدا به سمت آن به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: در پی یک زیرانداز باشکوه، پشم رنگی در برابر او، کوه نمایان میشود.
هوش مصنوعی: آتش او به خاطر بلندی، آب دریا را به خود میکشد.
هوش مصنوعی: هنگامیکه او را از جایش حرکت میدهند، ستارهها به احترام او به زمین میافتند.
هوش مصنوعی: چشم او که مانند نوری، خورشید را در حرکتش میبیند، در کنار او چیزهای تاریک را میبیند.
هوش مصنوعی: در آن دنیا نه بدی وجود دارد و نه نیکی؛ نه خاک هست و نه خورشید و ستارهها.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش عشق به معشوقی دارد، در جست و جوی او خواهد بود.
هوش مصنوعی: آسمان دیگری برای او در نظر میگیرند و بر روی زمین جدیدی او را قرار میدهند.
هوش مصنوعی: هر زمانی که نفس میکشد، کارها و باورهایش به ضد دین تبدیل میشود و در هر دم، واقعیتهای آسمانی و زمینی دگرگون میشوند.
هوش مصنوعی: هر بار که به دنبال چیزی میروید، مانند جبرئیل، به سمت آب حیات حرکت کنید.
هوش مصنوعی: دل او چنان هیجانزده و نعرهکش است که خردش از شدت احساس و آشفتگی مانند کالیو (نوعی چوب یا هیزم) میسوزد و صدای نعل اسبش به مانند صدای یک دیو به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: انسانی به شدت از دنبال کردن راه و مسیرش پریشان و آشفته شده است و درد او به اندازهای عمیق است که به آتش و سوزش دلش تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: راز آه او را هیچ صبری نمیفهمد و هیچ غیرتی نمیتواند او را درک کند.
هوش مصنوعی: وقتی که نعل اسبش به زمین برخورد میکند، فرشته جبرئیل روح او را به خوبی آماده میکند.
هوش مصنوعی: او به سمت دنیای دیگر رفته است، پس زود فریاد بزن و بیدرنگ بگو که یک لحظه هم نباید بیتوجه باشی.
هوش مصنوعی: مدت زمان بسیاری است که مصطفی با لطف پروردگار بر سر راه او ایستاده است و منتظر فرستادن سلام و درود است.
هوش مصنوعی: انسان باید از برای برتری جویی تلاش کند، ولی در درون خود باید عدالت و انصاف را حفظ کند.
هوش مصنوعی: آب به خاطر عشق و محبت خلیل (حضرت ابراهیم) جان جبرئیل را زنده میکند.
هوش مصنوعی: همه موجودات در نهایت به خویش بازمیگردند، زیرا هیچیک از آنها به او راهی ندارند.
هوش مصنوعی: همه موجودات در دنیا هستند، اما هر یک از آنها از دیگری فاصله دارند. در کتاب نبی، به جنبههای مختلف امور اشاره شده است.
هوش مصنوعی: از خوبیها و بدیها، قدرت و توان اوست، زیرا هیچ چیزی نمیتواند سخن او را تغییر دهد.
هوش مصنوعی: فرمان او هیچ تغییری نمیکند و خلق در برابر آن تنها حیرت میکنند.
هوش مصنوعی: خشم و کینه از ویژگیهای او به دور است، ولی خشم او تحت اختیارش است.
هوش مصنوعی: او تواناست بر هر کاری که بخواهد، هر چه اراده کند انجام میدهد و فرمان او درست و حق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.