گنجور

 
سنایی

نخواهم من طریق و راه طامات

مرا می باید و مسکن خرابات

گهی با می گسارم انده خویش

گهی با جام باشم در مناجات

گهی شطرنج بازم با حریفان

گهی راوی شوم با شعر و ابیات

گهی شه رخ شوم با عیش و راحت

گهی از رنج گردم باز شهمات

نخواهم جز می و میخانه و جام

نه محنت باشد آنجا و نه آفات

همیشه تا بوم در خمر و در قمر

بیابم راحتی اندر مقامات

چو طالب باشم اندر راه معشوق

طلب کردن بود راه عبادات

طریق عشق آن باشد که هرگز

نیابد عاشق از معشوق حاجات

چنین دانم طریق عاشقی را

که نپذیرد به راه عشق طامات

ز چیزی چون توان دادن نشانی

که پیدا نیست اندر وی اشارات

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۷۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
باباطاهر

ته که ناخوانده‌ای علم سماوات

ته که نابرده‌ای ره در خرابات

ته که سود و زیان خود ندانی

به یاران کی رسی هیهات هیهات

سنایی

هر آن روزی که باشم در خرابات

همی نالم چو موسی در مناجات

خوشا روزی که در مستی گذارم

مبارک باشدم ایام و ساعات

مرا بی خویشتن بهتر که باشم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
عطار

سحرگاهی شدم سوی خرابات

که رندان را کنم دعوت به طامات

عصا اندر کف و سجاده بر دوش

که هستم زاهدی صاحب کرامات

خراباتی مرا گفتا که ای شیخ

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۸۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مولانا

بده یک جام ای پیر خرابات

مگو فردا که فی التأخیر آفات

به جای باده درده خون فرعون

که آمد موسی جانم به میقات

شراب ما ز خون خصم باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه