شنیدهستم که شاپور ذوالاکناف
خصومت داشت با شاهی ز اسلاف
به شه گردید از شاپور در جنگ
ز بس جنگ خصومت عرصه شد تنگ
ز میدان جدال آمد فراری
به حصن شهر سلطان شد حصاری
بزد شاپور دور شهر آن شاه
پی بگرفتن آن شهر خرگاه
نرفت از لشکر و سرخیل و سردار
به قدر چهار سال از پیش او کار
یکی روز از قضا شاپور دلگیر
به گرد شهر گشتی بهر تسخیر
شه آن شهر زیبا دختری داشت
به چرخ حسن رخشان اختری داشت
سپاه حسن او دوران گرفته
به خوبی باج از خوبان گرفته
به سیر لشگر شاپور آنجا
ز بام قلعه بود اندر تماشا
نظر باز قضا افکند از دور
نگاه آن پری بر روی شاپور
بشد آن دختر شیرین شمایل
به طاق ابرویِ شاپور مایل
به پنهانی سوی او داد پیغام
که گر شاپور میبخشد مرا کام
بکوشم درحصول مدعایش
به فتح قلعه گردم رهنمایش
دل شاپور از آن پیغام شد شاد
نوید وصل بر دختر فرستاد
به تمهیدی که میدانست دختر
سوی شهر پدر سر داد لشگر
نخستین کار کان لشگر نمودند
پدر را در برش بیسر نمودند
ره بیداد بر روی رعیت
گشودند از برای قتل و غارت
هر آن دادی که باید داد داند
غبار شهر را بر باد دادند
چو شد شاپور ز آن جنگ و جدل فرد
همان دختر به عقد خود درآورد
صباحی دید شه بر روی بستر
به خون آلوده سر تا پای دختر
تفحص کرد چون معلوم گردید
یکی برگ گل اندر بسترش دید
که از غلطیدن آن ماه منظر
شده از برگ گل مجروح پیکر
تعجب کرد شاپور و بپرسید
که ای نیکو نهال باغ امید
پدر همچون تو سرو نو رسیده
مگر اندر چه بستان پروریده
غذایت را به طفلی از چه داده
لطافت از چه در طبعت نهاده
بگفتا زردهٔ تخمی نوا داد
ز مغز بره و مرغم غذا داد
شراب صافیم قوت روان کرد
که جسمم را چه یاقوت روان کرد
غضب آلوده شد شاپور بر وی
بدان بیمهر نارعنا بزد هی
که ای در بیوفایی شهره شهر
نباید از تو ایمن بود در دهر
پدر را کاین همه وصفش شمردی
به چون من دشمنی آخر سپردی
یقین دارم که ای مکار پر فن
از او بهتر نخواهی بود با من
ببستش بر سم توسن دو گیسوی
روان بنمود در هر شهر و هر کوی
بلی (صامت) وفای دهر اینست
زن و فرزند را یاری چنین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان درباره شاپور ذوالاکناف است که با پادشاهی از گذشتهها دشمنی دارد. شاپور در جنگی با این پادشاه به پیروزی میرسد و شهر او را محاصره میکند. در این میان، دختر زیبای پادشاه به شاپور پیغام میفرستد و از او میخواهد که در ازای آزادیاش، به فتح قلعه کمک کند. شاپور با خوشحالی این درخواست را میپذیرد و پس از تسخیر شهر، دختر را به عقد خود درمیآورد.
اما پس از مدتی، شاپور در خواب متوجه میشود که دخترش به طرز عجیبی زخمی شده است و از او میپرسد که چرا چنین شده است. دختر توضیح میدهد که به علت رفتار پدرش و گناهانی که کرده، زخمی شده است. شاپور به رفتار پدر دختر و بیوفایی او نسبت به خود شک میکند و در نهایت به او خیانت میکند. او دختر را به شکل تحقیرآمیزی مجازات میکند و با این کار، وفای واقعی را در روابط انسانی زیر سؤال میبرد.
سخن کلی داستان این است که وفاداری و اعتماد در روابط انسانی اهمیت بالایی دارد و ممکن است حتی در زمینههای عاطفی نیز به راحتی از بین برود.
هوش مصنوعی: شنیدهام که شاپور ذوالاکناف با یکی از پادشاهان نیاکانش دشمنی داشت.
هوش مصنوعی: در جنگی که شاپور به راه انداخت، به قدری جبهه تنگ و محدود شد که دیگر جای جنگیدن باقی نماند.
هوش مصنوعی: کسی از میدان جنگ فرار کرده و به دژ شهر پناه آورده است و در آنجا به عنوان محافظی برای سلطان در میآید.
هوش مصنوعی: شاپور با قاطعیت اطراف شهر آن شاه را محاصره کرد تا آن شهر را به تصرف خود درآورد.
هوش مصنوعی: هیچکدام از فرماندهان و سرداران لشکر به مدت چهار سال نتوانستند از او جلو بیفتند یا کارهایی انجام دهند.
هوش مصنوعی: روز عجیبی پیش آمد که شاپور با دلگیری و ناراحتی، در اطراف شهر گشت و به دنبال تصرف آن بود.
هوش مصنوعی: در آن شهر زیبا، دختری بود که چهرهاش مانند ستارهای درخشان میدرخشید.
هوش مصنوعی: سپاهی از حسن و زیبایی به خوبی گردآوری شده و از خوبیها بهرهبرداری شده است.
هوش مصنوعی: در آنجا، از بالای قلعه، لشگر شاپور را به تماشا نشسته بودند.
هوش مصنوعی: نگاه عاشقانهای از دور به شاپور افتاد که گویی تقدیر آن را رقم زده بود و این نگاه جادوگرانه از چشمان پریمانند او نشأت میگرفت.
هوش مصنوعی: آن دختر زیبا و دلنشین، با ابروانش که به شکل طاقی شبیه ابروی شاپور است، به شدت مورد توجه قرار گرفت.
هوش مصنوعی: به طور مخفیانه به او پیام داد که اگر شاپور به من لطف کند، من از او بهرهمند میشوم.
هوش مصنوعی: تلاش میکنم تا به هدفش برسم، به گونهای که به پیروزی دست یابم و او راهنمای من باشد.
هوش مصنوعی: دل شاپور از دریافت آن خبر خوشحال شد و پیام شادی را برای دختر فرستاد.
هوش مصنوعی: دختر با تدبیری که میدانست، فریادی به سمت شهر پدرش سر داد و به این ترتیب لشکری را به حرکت درآورد.
هوش مصنوعی: نخستین اقدامی که آن سپاه انجام دادند این بود که پدر را در آغوش گرفتند و سرش را قطع کردند.
هوش مصنوعی: راه ظلم و ستم بهروی مردم عادی باز شده است تا آنها را بکشند و سرشان را به غارت ببرند.
هوش مصنوعی: هرچه که باید داده شود، به خوبی شناخته شده است و غبار شهر به راحتی در باد پراکنده گردید.
هوش مصنوعی: پس از آنکه شاپور از جنگ و نزاع پیروز شد، همان دختر را به همسری خود برگزید.
هوش مصنوعی: در صبح، پادشاه را دید که بر روی تختخواب، به طور خونین و غرق در خون دختر جوانی قرار دارد.
هوش مصنوعی: او به جستجو پرداخت و هنگامی که متوجه شد، در بسترش یکی از گلبرگها را دید.
هوش مصنوعی: از حرکت و چرخش آن ماه که در آسمان میتابد، جلوهای زیبا مانند برگ گل آسیبدیده به نمایش درآمده است.
هوش مصنوعی: شاپور به شدت متعجب شد و از خود پرسید: ای نهال زیبا در باغ آرزوها، چه خبر است؟
هوش مصنوعی: پدر تو مانند یک سرو جوان و تازهرسیده است. آیا در چه باغی به پرورش رسیده است؟
هوش مصنوعی: غذایت را به بچهای بده که از لطافت چه چیزی برایش گذاشتهای و در نهادش چه ویژگیهایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: او گفت زردهٔ تخم مرغ به جوانهای شبیه نواخت و از گوشت بره و مرغ به او غذا داد.
هوش مصنوعی: شراب خالص باعث قوت و نشاط روح من شد و جسمم را نیز به حالت جذاب و درخشان همچون یاقوت درآورد.
هوش مصنوعی: شاپور به خاطر عدم محبت و بیاحترامی به او، حالتی خشمگین پیدا کرد و به نارعنا حمله کرد.
هوش مصنوعی: ای کسی که در ناخوشوفایی معروف شهر شدهای، در این دنیا نباید از تو مطمئن بود.
هوش مصنوعی: چرا اینقدر از پدر تعریف کردی، در حالی که در نهایت به من که دشمن تو هستم، سپردی؟
هوش مصنوعی: من مطمئنم که تو، با تمام فریبندگیت، هرگز نمیتوانی از من بهتر باشی.
هوش مصنوعی: او دو گیسوی بلند و نرم خود را بر پشت اسبش آویخته و در هر شهر و هر کوی خود را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: بله، وفای زمانه به این شکل است که تنها زن و فرزند را یاری میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.