آفتابی از شکاف ابر ایما میکند
عاشقان را در هوا چون ذره رسوا میکند
باز در زیر نقاب فستقی رخسار گل
مینماید بلبلان را مست و شیدا میکند
لعل او با من به لطف و خنده میگوید سخن
گوهر پاکیزه خویش آشکارا میکند
میشود بر خود ز من آشفتهتر کو یک نظر
منظر خود را به چشم من تماشا میکند
من روان میریزم اندر پای سرو او چو آب
آن سهی سرو خرامان دوری از ما میکند
گل درون غنچه مجموعست و فارغ کرده دل
زآنچه مسکین بلبلی بر در تقاضا میکند
چو بشنید از شکر زینسان خطابی
بهار افروز دادش خوش جوابی
باد جانت به فدای دم باد سحری
چند بر غنچه مستور کنی پردهدری
منشین بر در امید و مزن حلقه وصل
به از آن نیست که برخیزی و زین درگذری؟
آستین پوش بدان روی که خواهد کردن
دور رخسار تو چون گل صد برگ تری
میکند بر در گل شعرسرایی بلبل
بلبلا چند درآیی ز سر شعر دری؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیبایی و عشق است. شاعر از خورشید و زیبایی گلها میگوید و احساسات عاشقانه خود را بیان میکند. او اشاره میکند که چطور زیباییهای طبیعی، چون گل و بلبل، دل عاشقان را شیدا و مست میکند. همچنین، شاعر به نیاز برای ارتباط با معشوق و لزوم ابراز احساسات اشاره میکند و میگوید که انتظار برای وصال، دشوارتر از خود وصال است. در پایان، تأکید بر ضرورت آمدن به سراغ عشق و خلاقیت در بیان احساسات، زندگی را برای عاشق زیباتر میسازد.
هوش مصنوعی: خورشید از میان ابرها به عاشقان اشاره میکند و آنها را در آسمان مانند ذراتی که رسوا شدهاند، نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دوباره در زیر پوشش سبز، چهرهای شبیه گل نمایان میشود و این زیبایی بلبلها را شگفتزده و سرمست میکند.
هوش مصنوعی: او با من با محبت و خنده صحبت میکند و با این کار، زیبایی و ارزش واقعی خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: آیا میتوانی به من بگویی که چگونه میتوان از خودم بیشتر آشفته باشم، وقتی که به چشم خودم نگاه میکند و منظرهاش را تماشا میکند؟
هوش مصنوعی: من به خاطر محبوبم به شوق و عشق او به حالتی میافتم و مانند آبی که به پای درخت سرو میریزد، بیتاب و نگران هستم. زیبایی او باعث میشود که فاصله میان ما کمتر احساس شود.
هوش مصنوعی: گل درون غنچه نهفته است و دل از آنچه که بلبل بیچاره در خارج به دنبال آن است، آزاد کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی بهار از شیرینی آن سخن را شنید، با لبخندی زیبا پاسخ داد.
هوش مصنوعی: ای باد، جانم را فدای نسیم صبحگاهی کن، تا چند بار پرده را از روی غنچه پنهان کنار بزنی؟
هوش مصنوعی: نباید همیشه به دنبال امید و انتظار باشی و زنگ در را بزنید. بر این باور نباش که با رفتن از در به جایی خواهی رسید؛ زیرا این کار به تنهایی کمکی به تو نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: آستین خود را به گونهای برزید که کسی نتواند چهرهات را بپوشاند، مانند گلی که در برگهایش زیباییاش را پنهان نمیکند.
هوش مصنوعی: بلبل به گل در باغ میرسد و شعر میخواند. او از بلبلا (وارد شدن) و سرودن شعر از در شعر میپرسد که چقدر میتوانی این کار را ادامه بدهی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از رضی الملک الحق شرمساری حاصلست
بس که اندر حقّ من لطف و کرمها میکند
لیک تا فصل خزان آغاز دم سردی نهاد
گوییا کآن دم سرایت با تن ما میکند
در خوی خجلت غرق گردد سراپایم همی
[...]
دلبر سرمست ما عزمی به دریا میکند
منع نتوان کردنش چون میل مأوا میکند
چشم ما پر آب کرده خوش نشسته در نظر
این عنایت بین که او با دیدهٔ ما میکند
آفتاب حسن او هرجا که بنماید جمال
[...]
صانع بیچون که این عالم هویدا میکند
این همه قدرت ز صنع خویش پیدا میکند
چون درست مهر پنهان میکند
دامن گردون پر از لؤلؤ لالا میکند
در شب تاریک بهر روشنایی در سپهر
[...]
گوهر اشکم که راز دل هویدا میکند
ز آن نشد پنهان که بازش دیده پیدا میکند
اشک اگر بیوجه ریزد آبروی ما رواست
چون به رو میآید آخر آنچه با ما میکند
نافه گر برد از خطت عطری به صد خون جگر
[...]
زان پری ما را دل دیوانه رسوا میکند
این چه رسوایی است این دیوانه با ما میکند
ای که میگویی ز افغان چند غوغا میکنی
من خموشم عشق او در سینه غوغا میکند
یار پروای شهیدان محبت کی کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.