ایا شهی که غبار سپاه منصورت
عذار فتح به خط معنبر آراید
سوار همت تو گوی جاه در میدان
ببردی از خم چوگان چرخ بر باید
اگر محاصره آسمان کند رایت
به یک دو ماهش هر نه حصار بگشاید
شهاز گردش گردون شکایتی است مرا
که ذکر آن به چنین حضرتی نمیشاید
منم که مریم فکر مسیح خاصیتم
به مدحت تو همه ساله روح میزاید
به فر دولت تو همتی است سلمان را
که نور خواستنش ز آفتاب عار میآید
اگر به تشنگیش جان به لب رسد حاشا
که پیش بحر به خواهشگری لب آلاید
چو پای صدر کشد در گلیم درویشی
سر تجرد او ترک آسمان ساید
حطام فانی دنیا بدان میارزد
که طوق منت آن گردنی بفرساید
طمع نمیکنم و خود چه سود از آن طمعی
که مرد را ببرد آب و نان نیفزاید
توقع است ز لطف توام که بهتر ازین
به حال من نظر التفات فرماید
بقای عمر تو بادا که بنده را به جهان
به غیر عمر تو چیزی دگر نمیباید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره قدرت و عظمت یک فرمانروایی است که به خاطر شجاعت و همت خود در میدان نبرد بر دشمنان پیروز شده و به پیروزیهای بزرگ دست یافته است. شاعر از زیبایی و جذبه این فرمانروا میگوید و برای او احترام و محبت قائل است. او خود را در مقام مریم و مسیح میبیند و میخواهد از ویژگیهای نیکو و شایسته فرمانروا بگوید. در ادامه، شاعر به بیاهمیتی دنیا و نعمتهای زودگذر آن اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که تنها چیز ارزشمند در زندگی طول عمر و نگاه محبتآمیز فرمانروا به بندگانش است. در نهایت، شاعر امید به لطف و توجه بیشتر از سوی فرمانروا دارد.
هوش مصنوعی: آیا پادشاهی هست که غبار لشکر منصور بر چهرهاش بهعنوان نشانهای از پیروزی نقش ببندد؟
هوش مصنوعی: با عزم و ارادهات باید برتری و مقام را در عرصهٔ زندگی به دست آوری و مانند بازیکن حرفهای در میدان از چالشها پیروز بیرون بیایی.
هوش مصنوعی: اگر پرچم آسمان بر افراشته شود، در عرض یک یا دو ماه، تمام محاصرهها و محدودیتها را بر طرف خواهد کرد.
هوش مصنوعی: من از چرخش روزگار ناراحتیای دارم که بیان آن در برابر این مقام اینجا مناسب نیست.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که مانند مریم مقدس، به خاطر تو هر سال روح تازهای در میآورم و به ستایش تو میپردازم.
هوش مصنوعی: به خاطر نعمت و بزرگی تو، سلمان ارادهای دارد که به خاطر خواستن نور از آفتاب، احساس خجالت میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه به شدت تشنه باشد و جانش به لب رسیده باشد، هرگز مقابل دریا برای اینکه آب بخواهد، کوچکترین نشانهای از خواهش نشان نخواهد داد.
هوش مصنوعی: وقتی که پای شخصی به دامان زندگی ساده و بیپیرایه درویش میرسد، آنگاه روح آزاد و خالص او فراتر از آسمانها میرود و به نهایت تجرد و صفا دست مییابد.
هوش مصنوعی: دنیا و هر آنچه در آن است، به قدری بیثبات و زودگذر است که حتی ارزش ندارد برای بدست آوردن آن، به دیگران بدهکار شویم و تحت فشار قرار بگیریم.
هوش مصنوعی: من به چیزی چشم ندارم و چه فایدهای دارد که به آن طمع داشته باشم وقتی که طمع، انسان را از necessities زندگی دور میکند و به او کمکی نمیکند.
هوش مصنوعی: من از محبت و مهربانی تو انتظار دارم که به حال من توجه بیشتری داشته باشی و بهتر از این رفتار کنی.
هوش مصنوعی: ای کاش عمر تو همچنان باقی باشد زیرا برای من در این دنیا، غیر از عمر تو چیزی دیگر خریدنی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش آید او را چون من به ناخوشی باشم
مرا که خوشی او بود ناخوشی، شاید
مرا چو گریان بیند بخندد از شادی
مرا چو کاسته بیند کرشمه بفزاید
دلم ز اندوه بی حد همی نیاساید
تنم ز رنج فراوان همی بفرساید
بخار حسرت چون بر شود ز دل به سرم
ز دیدگانم باران غم فرود آید
ز بس غمان که بدیدم چنان شدم که مرا
[...]
زهی سزای محامد محمد بن خطیب
که خطبهها همی از نام تو بیاراید
چنان ثنای تو در طبعها سرشت که مرغ
ز شاخسار همی بیثبات نسراید
ز دور نه فلک و چار طبع و هفت اختر
[...]
بهار باز جهان را همی بیاراید
جمال چهرهٔ بستان همی بیفزاید
بسان جلوه گران گوش و گردن گیتی
بگونه گونه جواهر همی بیاراید
سحاب روی شکوفه همی بیفروزد
[...]
خدای کار چو بر بندهای فرو بندد
به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید
وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی
ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید
چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.