گنجور

 
سلمان ساوجی

صاحب قران مملکت ای آصفی که هست

صدر تو قبله عرب و کعبه عجم

بر رای روشنت همگی کار ملک راست

آن روز شد که پشت فلک را نبود خم

برگرد خوان همت سلطان رای توست

یک گرده قرص خاور و یک کاسه جام جم

گر دست بر قلم بنهد بی اجازتت

تیر فلک سپهر کند دست او قلم

سر تا به پا وجود تو چون عقل اول است

فضل و کفایت و هنر و همت و کرم

حکمت اگر به پشت فلک پا در آورد

خنگ فلک ز ضعف نهد بر زمین شکم

پایم قیاس کرد یمین تو را خرد

صد بار یمین تو یک نیمه بود کم

داعی که می‌زند قدم صدق صاحبا

در شارع محبتت از عالم قدم

گر چند روز شد که نیامد به حضرتت

او را نکن به زلت تقصیر متهم

سرما به غیت است که خورشید و صبح را

یخ بسته است چشمه و افسرده است دم

امروز آفتاب به برف ار فرود رود

مشکل بود بر آمدنش تا بهار هم

پیرو ضعیف دست و قدم چون رود به راه

جایی که یخ ز جای برد پیل را قدم

معذور دار گر به قلم عذر خواستم

ترسم که گر قدم بنهم بشکند قلم

چندان بقات باد که این نیلگون افق

گردون کشد در آخر روز از بقم رقم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

عید عرب گشادبه فرخندگی علم

فرخنده باد عید عرب بر شه عجم

سلطان یمین دولت و پیرایه ملوک

محمود امین ملت و آرایش امم

شاهی که تیره کرد جهان بر عدو به تیغ

[...]

منوچهری

ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم

بر دل منه ز بهر جهان هیچ بار غم

افکنده همچو سفره مباش از برای نان

همچون تنور گرم مشو از پی شکم

تو مست خواب غفلتی و از برای تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
مسعود سعد سلمان

شاهان پیش را که نکردند جز ستم

شاه زمانه کرد به تیغ و به خشت کم

هست او بلی خلیفه یزدان دادگر

پس کی رضا دهد که رود بر جهان ستم

گویند خسروان زمانه به هر زمان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

از مشک اگر ندیدی بر پرنیان علم

وز قیر اگر ندیدی بر ارغوان رقم

بر پرنیان ز مشک علم دارد آن نگار

بر ارغوان ز قیر رقم دارد آن صنم

زلف سیاه بر رخ او هست سایبان

[...]

وطواط

ای پیش تو سپهر میان بسته چون قلم

مردم و مردمیت بعالم شده علم

شکلی چو دولت تو بخوبی نیامده

در ساحت وجود ز کاشانهٔ عدم

گه فخر منتسب و آداب مکتسب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه