با آنکه آبم بردهای، یکباره دست از ما مشو
باشد که یکبار دگر، باز آید آب ما به جو
تا کی به بوی عنبرین زنجیر زلف سر کشت؟
آشفته پویم در به در دیوانه گردم کو به کو
من مست ورندو عاشقم، وز زهد و تقوی فارغم
بد گوی را در حق من، گوهر چه میخواهی بگو
ای در خم چوگان تو، گوی دل صاحبدلان
دل گوی میگردد ترا میلی اگر داری بگو
از موی فرقت تا میان، فرقی نباشد در میان
باریک بینی هردو را، چون باز بینی مو به مو
با سرو کردم نسبتت، گفتی که ای کوته نظر
گر راست میگویی چو من، رو در چمن سروی بجو
شانه شکسته بسته از زلف حکایت میکند
آیینه را بردار تا روشن بگوید روبرو
شمع زبان آور شبی از سر گرفت افسانهام
دودش بر سر رفت از آن اشکش ازو آمد فرو
سلمان حریف یار شد وز غیر او بیزار شد
یکدم رها کن مدعی، او را به ما ما را به او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به احساسات عمیق عشق و وابستگی نسبت به معشوق اشاره دارد. شاعر از دل زاری میکند و میگوید که حتی اگر آبش برده شده، نباید دست از او بکشید. او در جستجوی دوبارهای برای وصال است و از زنجیر زلف محبوبش رنج میبرد. عشق او پر از شور و شوق است و با زهد و تقوا بیگانه است. شاعر به محبوب میگوید که دلهای عاشقان به دور او میگردد و از او میخواهد تا عشقش را با او تقسیم کند. او همچنین به زیبایی و ظرافت عشق اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که رابطه آنها فقط به ظواهر ختم نمیشود. در پایان، شاعر به همدلی با یار اشاره میکند و از دیگران میخواهد که دعویها را رها کرده و به عشق واقعی بپردازند.
هوش مصنوعی: چنانچه تو ما را به شدت تحت فشار قرار دادهای، لطفاً به یکباره از ما دور نشو. ممکن است یکبار دیگر حال ما بهتر شود و دوباره به روزهای خوب برگردیم.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید به بوی خوش زلف کسی دلبسته باشم؟ در حالی که در کنار آن، بیتاب و سرگردان در کوچهها و خیابانها جولان میزنم و دیوانهوار به دنبال او هستم.
هوش مصنوعی: من در حالتی شگفت و عاشق هستم و از زهد و پرهیزگاری بیخبرم. اگر کسی درباره من بد بگوید، مهم نیست، هر چیزی که میخواهی بگو.
هوش مصنوعی: ای کاش میتوانستم به تو بگویم که دلهای عاشقان مانند گوی در دستان تو میچرخد. اگر تمایل داری، میتوانی نظری را بگویی.
هوش مصنوعی: از زمانی که ما از هم دور افتادهایم، هیچ تفاوتی در احساساتمان وجود ندارد. اگر با دقت نگاه کنی، میبینی که هر دو نفر حس مشابهی داریم، حتی اگر فرقها را مو به مو بررسی کنیم.
هوش مصنوعی: با موهای بلند و زیبای تو به خودم مینازم، اما تو میگویی که اگر راست میگویی باید مانند من در چمن، در جستجوی سرو (زیبایی) باشی.
هوش مصنوعی: شانه شکسته با زلف به هم ریخته صحبت میکند. آیینه را بردار تا حقیقت را به وضوح نشان دهد و شفاف بگوید.
هوش مصنوعی: شمعی که میتواند سخن بگوید، شبی داستانی را آغاز کرد. دود آن شمع به آسمان رفت و اشکهایش باعث شد که داستانش ادامه پیدا کند.
هوش مصنوعی: سلمان با یار خود همپیمان شد و از دیگران ناامید گشت. برای لحظهای ادعاهای دیگران را کنار بگذار و او را به ما و ما را به او بسپار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عالی حسامش سر درو خورشید دین را نور و ضو
بدخواه او مملوک شو سر حقایق زو شنو
هم تو مگر سامان کنی، راهم به خود آسان کنی
وین درد را درمان کنی، زان مرهم احسان تو
حذف شود
حذف شود
والله ملولم من کنون از جام و سغراق و کدو
کو ساقی دریادلی تا جام سازد از سبو
با آنچ خو کردی مرا اندرمدزد آن ده مها
با توست آن حیله مکن این جا مجو آن جا مجو
هر بار بفریبی مرا گویی که در مجلس درآ
[...]
گر مطربی رودی زند، بی می ندارد آبرو
ور بلبلی عیشی کند، بی گل ندارد رنگ و بو
آهنگ تیز چنگ و نی، بی می ندارد شورشی
شیرین حدیثی میکند، مطرب شراب تلخ کو؟
با رود خشک و رود زن، تا چند سازم ساقیا
[...]
این چشم تو دایم مدام آب روان دارد به جو
بنشین دمی بر چشم ما آن آبروی ما بجو
سرچشمهٔ آبی خوشست در عین ما میکن نظر
کآب زلالی میرود از دیدهٔ ما سو به سو
رو را به آب چشم خود میشو که تا یابی صفا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.