سالک راه تو را با مالک رضوان چه کار؟
عابدان قبله را با کفر و با ایمان چه کار؟
طالب درمان نه مرد کار درد عاشقی است
دردمندان غمت را با غم درمان چه کار؟
صحبت گل را و دل را، هر دو عالم واسطه
وصل جانانست ورنی جسم را با جان چه کار؟
چون زلیخای هوایت دامن جانم گرفت
یوسف جان مرا در بند و در زندان چه کار؟
عقل میگوید که این راهی است بیپایان مرو
گو برو عقلا تو را با بی سرو سامان چه کار؟
جان سپر کردیم و میجوییم زخمش را به جان
هر که او را نیست این قوت درین میدان چه کار؟
مدعی را از جمالش نیست خطی، کان چمن
عندلیبان راست، زاغان را در آن بستان چه کار؟
کار من عشق است و مذهب عاشقی و هر کسی
مذهبی دارد تو را با مذهب سلمان چه کار؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلدادگی سخن میگوید و بیان میکند که عشق واقعی به جزئیات و ظواهر اعتنا ندارد. او به تضاد میان عشق و عقل اشاره میکند و نشان میدهد که عقل نمیتواند درک درستی از عشق داشته باشد. شاعر تأکید میکند که هر کسی باید در مسیر خود حرکت کند و نیاز به مذهب یا مسیر دیگری غیر از عشق ندارد. عشق او برتر از هر چیز دیگر است و او خود را با معشوقش پیوند میزند. در نهایت، شاعر به ناتوانی عقل در درک این عشق اشاره میکند و نشان میدهد که خود عشق و دلدادگی، مذهب واقعی اوست.
هوش مصنوعی: راهپیمایان معنوی و سالکان این مسیر، نیازی به توجه به مقام و منزلت مالک بهشت ندارند، چون عابدان صرفاً درگیر ظواهر ایمان و کفر هستند و این موضوع برای آنها مهم نیست.
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال درمان است، باید بداند که عشق درد خاص خودش را دارد. دردمندانی که عاشق هستند، نمیتوانند با غم دیگران، غم خود را درمان کنند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به رابطهای اشاره دارد که میان احساسات درونی (دل) و زیباییهای ظاهری (گل) وجود دارد. او بیان میکند که هر دو اینها به نوعی به وصل شدن به معشوق و عشق اصلی کمک میکنند. اما در نهایت، او تأکید میکند که جسم و بدن ما ارتباطی با جان و روح ندارند، زیرا اصل وجود ما در احساسات و معنای عمیقتر نهفته است.
هوش مصنوعی: وقتی که جذبه و زیبایی تو دل و جانم را در چنگال خود گرفت، نه یوسفِ جانم که در قفس و زندان گیر افتاده، چه کاری از او برمیآید؟
هوش مصنوعی: عقل به تو میگوید که این مسیر، راهی بیپایان است و ادامه نده. چرا باید در این وضعیت نابسامان خود را درگیر مشکلات کنی؟
هوش مصنوعی: ما جان خود را فدای عشق کردهایم و در جستجوی درد او هستیم؛ اما چه فایده دارد که کسی در این میدان حاضر نیست که بتواند این قدرت را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: مدعی به خاطر زیباییاش هیچ نشانهای ندارد، زیرا وقتی چمن برای بلبلان زیباست، زاغها چه حقی در آن باغ دارند؟
هوش مصنوعی: من تنها به عشق و عاشقی مشغول هستم و هر کسی آداب و رویهای خاص برای خود دارد. تو به چه دلیلی و با چه نگاهی به باورهای من اهمیت میدهی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گوشه گیران را بره درگه سلطان چه کار؟!
سیر چشمان را بچین ابرو دربان چه کار؟!
بوریا چون موج آب زندگی استاده است
کلبه درویش را با قالی کرمان چه کار؟!
نیکنامان، فارغند از منت عمر دراز
[...]
با لب لعلت مرا با چشمه حیوان چه کار
با خط و خالت مرا با سنبل وریحان چه کار
سروقدی لاله خدی گلرخی نسرین بری
چون تورا دارم مرا با باغ وبا بستان چه کار
چون توئی دلبر مرا گر دل برفت ازکف چه غم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.