چشمم از پرتو خورشید رخت، گیرد آب
رویت از آتش اندیشه دل یابد تاب
چشم مست تو که بر هر طرفی، میافتد
بر من افتاد، زمستی و مرا کرد خراب
با خیال تو مرا، خواب نیاید در چشم
کو خیالت که طلب میکندش، دیده در آب
اگر از دیده تو را رغبت خواب است، مگر
آب او ریزی وزین بخت، کنی خواهش آب
به تمنای لب لعل تو گردد، بر کف
آتشین جان رسانیده به لب، جام شراب
چون ترا شمع صفت، با همه کس رویی هست
من که پروانهام ای شمع! ز من روی متاب
چون نه از آب و گلی، بلکه همه جان و دلی
که گر از ماء و ترابی، پس ازین ما و تراب
دیگران را هوس جنت اگر میباشد
روضه جنت سلمان در توست، از همه باب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره میکند و تأثیر عمیق این زیبایی بر دل و جانش را توصیف مینماید. چشمهای معشوق که همچون نوری تابان و آتشین است، دل شاعر را میسوزاند و او را به حالتی خراب و پریشان میآورد. شاعر از خواب و آرامش بیخود است و تنها به یاد معشوق به سر میبرد. او همچنین اشاره میکند که معشوقش مانند شمعی است که همه را به خود جلب میکند و او چون پروانهای به دور معشوق میچرخد. در نهایت، شاعر جنت و بهشت را در وجود معشوق میبیند و آن را از هر جای دیگر بهتر میداند.
هوش مصنوعی: چشمانم از نور خورشید تو پر میشود و زیباییات مانند آتش درونم را گرم و روشن میکند.
هوش مصنوعی: چشم زیبا و مست تو که به هر سمتی مینگرد، بر من افتاد و من را به شدت تحت تأثیر قرار داد و خراب کرد.
هوش مصنوعی: با تصور تو، خواب به چشمم نمیآید. چون چشمانم به دنبال خیالت است که آن را از عمق آب میطلبد.
هوش مصنوعی: اگر خواب تو را به خود جلب کرده و نمیتوانی از آن دل بکنی، پس بگذار دیگران به جای تو به آب بپردازند و تو فقط خواسته خود را دنبال کن.
هوش مصنوعی: عشق و اشتیاق به زبان شیرین و دلنشین تو باعث شده که جانم به لب برسد و در این حال، از شوق به تو، مانند آتش سوزان خود را به نوشیدن جام شراب نزدیک کنم.
هوش مصنوعی: وقتی تو مانند شمع میتابی و با همه ارتباط داری، من که پروانهام از تو میخواهم که بر من بیتوجهی نکنی و دور نشوی.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که چون ما از آب و خاک نیستیم و تمام وجود و روح ما از یک چیز دیگر است، اگر از آب و خاک باشیم، پس این ما و خاک نمیتوانیم ادامه دهیم. یعنی ما فراتر از مادیات هستیم و به عمق وجود خود اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر دیگران بهشت را میخواهند، به یاد داشته باشند که بهشت سلمان در وجود توست و تو از همه درها به آن دسترسی داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزه از خیمه ما دوش همی شد بشتاب
عید فرخنده فراز آمد با جام شراب
قوم را گفتم چونید شمایان به نبید
همه گفتند صوابست صوابست صواب
چه توان کرد اگر روزه زما روی بتافت
[...]
ای غریب آب غریبی ز تو بربود شباب
وز غم غربت از سرْت بپرّید غراب
گرد غربت نشود شسته ز دیدار غریب
گرچه هر روز سر و روی بشوید به گلاب
هر درختی که ز جایش به دگر جای برند
[...]
باغ معشوقه بد و عاشق او بوده سحاب
خفته معشوقه و عاشق شده مهجور و مصاب
عاشق از غربت باز آمده با چشم پرآب
دوستگان را با سرشک مژه برکرد از خواب
نبود صعبتر از هجر بتان هیچ عذاب
که شب و روز جدا دارد از من خور و خواب
اندرین گیتی کس یاد نکردی ز گنه
گر بدان گیتی چون هجر بدی هیچ عذاب
تا غم فرقت آن ماه بمن باز نخورد
[...]
روز برف است بیایید و بیارید شراب
تا بنوشیم به شکرانه ی این فتح الباب
میر مجلس بنشین گو و به ساقی فرمای
تا سبک رطل گران پیش من آرد به شتاب
در چنین روز و جوارِ درِ نوروزِ شریف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.