سحرگه بلبلی آواز میکرد
همی نالید و با گل راز میکرد
نیاز خویش با معشوقه میگفت
نیازش میشنید و ناز میکرد
به هر آهی که میزد در غم یار
مرا با خویشتن دمساز میکرد
نسیم صبح دلبر میشنیدم
دلم دیوانگی آغاز میکرد
خیال آب رکناباد میپخت
هوای خطه شیراز میکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز هر گونه سخن را ساز می کرد
به بن می برد و باز آغاز می کرد
به دفترها عتاب آغاز میکرد
عتابش بیش میشد ناز میکرد
چو آن مهپاره زخمه ساز می کرد
ستاره بر فلک پرواز میکرد
سمن گوئی گریبان باز میکرد
صبا بر غنچه هردم ناز میکرد
صراحی هر نفس آواز میکرد
بآن آواز مطرب ساز میکرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.