تا چند کنی خون دل صاحب نظران را
بر سنگ زنی شیشه ی خونین جگران را
از یاری اختر مطلب کام در افلاک
با سنگ در خانه مزن شیشه گران را
با غارت عشق تو چه از داغ دل آید
از مهر سر کیسه چه غم، کیسه بران را
ما را غم خود نیست، ولی چند توان دید
چون ریگ روان، تشنگی همسفران را
بگذر چو قیامت به سر خاک شهیدان
از خویش خبردار کن این بی خبران را
دل را غم خود بس، که جز آسیب نبیند
بر سینه زند شیشه چو سنگ دگران را
جز عیب سلیم اهل حسد کار ندارند
نبود هنری بهتر ازین بی هنران را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و درد ناشی از مشکلات زندگی و عشق میپردازد. شاعر اشاره میکند که صاحبان نظر و خرد هم به بیماریهای دل دچارند، و با سنگ زدن به شیشههای گرانبها (که نشان از آسیبپذیری دارند) به نوعی به تخریب زیباییها میپردازند. او میگوید که در عشق و مهر چیزی جز درد و غم نمیزند و به تاسف از اینکه خودشان غم خاصی ندارند اما نمیتوانند رنج دیگران را نادیده بگیرند، اشاره میکند. شاعر این درد را به مثابه دردی عمومی میبیند که همگان را تحت تاثیر قرار میدهد و تاکید میکند که اهل حسد اطراف او فقط به عیبجویی مشغولاند و هیچ هنر یا هنری ندارند. در نهایت، این شعر تصویرگر زندگی پر از سختی و ناکامی است که انسانها با آن روبهرو هستند.
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی دل افراد با تجربه و دانا را بشکنی و آنها را رنج بدهی، در حالی که خودت با درد و زخمهای عمیق دست و پنجه نرم میکنی؟
هوش مصنوعی: از یاری ستارهها برای رسیدن به خواستههایت انتظار نداشته باش، زیرا نمیتوانی با سنگ به شیشههای گران بها آسیب بزنی.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث میشود که زخم دل من بیشتر شود. از طرف دیگر، محبت و بخشش چه اهمیتی دارد؟ این مسائل برای کسانی که به فکر خودشان هستند، مهم نیست.
هوش مصنوعی: ما به غم و درد خود نمیپردازیم، اما چهقدر دشوار است که ببینیم مانند ریگهای روان، همسفران ما در حال تشنگی و بینقبلی هستند.
هوش مصنوعی: برای کسانی که از حال شهیدان بیخبرند، در روز قیامت از خاک آنها عبور کن و آنها را از وضعیت خود آگاه کن.
هوش مصنوعی: دل خود را با غم و اندوه پر نکن، زیرا مانند شیشهای که بر سینه سنگ میخورد، تنها آسیب خواهد دید و درد خواهد کشید.
هوش مصنوعی: تنها عیب مردم حسود این است که به جز عیبجویی هیچ کار دیگری ندارند و واقعاً از نظر هنری، بیهنران چیزی برای ارائه ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روشنی از روی تو چشم نگران را
این روشنی چشم مبادا دگران را
یا حسن تو و ناز تو سوزی و نیازی
جان نگران را دل صاحب نظران را
زاهد ز تو پوشد نظر و عقل فروشد
[...]
گمراه کند غفلت من راهبران را
چون خواب، زمین گیر کند همسفران را
بی بهره ز معشوق بود عاشق محجوب
روزی ز دل خویش بود بی جگران را
در کوه و کمر از ره باریک خطرهاست
[...]
ای باد بگو آن شه رعنا پسران را
سر خیل بتان خسرو زرّینکمران را
ناخن زن داغ دل ارباب محبت
صیقلگر آئینه صاحبنظران را
بر هم زن شیرازه جمعیت عشاق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.