گر به گوش خود ز مردم بشنوی گفتار را
از خوی خجلت بشویی نسخهٔ اشعار را
شعر خود را گر به از هر شعر دانی دور نیست
بهتر از آب بقا باشد عرق بیمار را
در بلندی همچو آن، دیگر نداری مصرعی
زینت دیوان خود کن طرهٔ دستار را
در سواد نامهات هر لفظ معنی میخورد
چارهای کن آخر این موران معنیخوار را
تا بداند رتبهٔ طبع بلندت را، سلیم
بر سر راه حسود انداز این طومار را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به اهمیت حضور خالی از خجالت و احساس خود باوری در ارائه هنر و ادبیات اشاره میکند. او تأکید میکند که اگر اشعار خود را با دقت و صداقت بگوید، میتواند از دیگر اشعار ممتازتر باشد. همچنین مقایسهای بین بلندی و زیبایی شعر و دیوان خود انجام میدهد و از اهمیت معنی در کلمات میگوید. در پایان، شاعر به این نکته میپردازد که باید آثار خود را با اعتماد به نفس به نمایش بگذارد تا دیگران نیز به ارزش و رتبه بالای طبع او پی ببرند.
هوش مصنوعی: اگر به حرفهای مردم گوش دهی و از خجالت خود را کنار بکشی، اشعار زیبا و دلنشینی برایت به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر شعر شما از هر شعر دیگری برتر باشد، بعید نیست که از عرق بیمار نیز بهتر باشد و این اعلام میکند که شعر خوب میتواند به اندازه آب زندگیبخش باشد.
هوش مصنوعی: در اوج بلندی و زیبایی، دیگر نمیتوانی شعری برای دلجویی در دیوان خود داشته باشی، پس زیبایی خود را با آراستن و بستن طره دستار نشان بده.
هوش مصنوعی: در متن نامهات هر کلمه مفهوم دارد، پس تدبیری بیندیشید تا این مورچههای معنیشناس را به کار بیندازید.
هوش مصنوعی: بگذار تا دیگران بفهمند که تو چقدر باهوش و با talento هستی؛ حسودان را با این کار به چالش بکش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز مقدارت هزاران فخر بیمقدار را
داد گلزار جمالت جان شیرین خار را
ای ملوکان جهان روح بر درگاه تو
در سجودافتادگان و منتظر مر بار را
عقل از عقلی رود هم روح روحی گم کند
[...]
یارب انصافی بده آن شیخ دعوی دار را
تا به خواری ننگرد رندان دردی خوار را
شرع را آزار اهل دل تصور کرده است
زان گرفته پیشه خود شیوه آزار را
طبع بر گنج حقیقت قفل و شرع آمد کلید
[...]
منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را
جمله در چشمم نروبم گر در خمار را
میفروش از لطف بنماید حریفان چاره چیست
بهر می وجه کم و مخموری بسیار را
چرخ پر انجم شود از مکر شیخ اندر سماع
[...]
گر به فانوس خیال آیی چو شمع اغیار را
در سماع آرد رخت صد صورت دیوار را
لاف خوبی گر زند گلزار پیش روی تو
برق حسنت آتش غیرت زند گلزار را
سینهام چون غنچه بس کز داغ غم در تنگ بود
[...]
کاشکی رحمی بُدی آن فتنهگر عیّار را
تا نکردی پیشه خود این همه آزار را
کی در آرد بار دیگر حسن خوبان در نظر
هرکه روزی دیده باشد آنچنان رخسار را
کفر زلفش عروة الوثقای ایمان من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.