گنجور

 
سلیم تهرانی

دهد مرغ دلم را عزم پرواز

درای ناقه همچون زنگ شهباز

دلم وقت تپیدن های شوقت

دهد همچون جرس از سینه آواز

مجو ناسازی از ما، زان که باشد

تن چون موی ما ابریشم ساز

کند مرغ دلم از ناتوانی

به بال دیگران چون تیر پرواز

مگر بر داغ دوری خراسان

نهم مرهم سلیم از سیر شیراز

 
 
 
سعدی

تو نیکویی کن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
حکیم نزاری

مگر یاری درافتد محرم راز

که مرموزی توان گفتن بدو باز

ولی ترسم که گفتستند نتوان

به خورد صعوه دادن لقمهٔ باز

توانم آشنایی داد با دوست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه