نشد درست به هندوستان شکستهٔ ما
نماز بود در او، کار دست بستهٔ ما
جدا شدیم ز همصحبتان، خوش آن روزی
که بود دستهٔ گل را حسد به دستهٔ ما
به خانه نیست که بتوان نمودنش به طبیب
درون سینه بود همچو میوه خستهٔ ما
فغان که از پی ساغر کشیدن یاران
بساط سبزه بود شیشهٔ شکستهٔ ما
سلیم کاسهٔ چوبین به سوی میکده بر
که تحفه است در آنجا شکسته بستهٔ ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات و دردهای عاطفی شاعر اشاره دارد. او از جدایی و فاصله از دوستانش سخن میگوید و حس حسرت و ناامیدی را در خود حس میکند. تصاویر و تمثیلهای به کار رفته در شعر، همچون "میوه خسته" و "شیشه شکسته"، نشاندهندهی عمیق بودن جراحات روحی شاعر و ناتوانی او در به اشتراک گذاشتن احساساتش با دیگران است. این شعر همچنین به ناکامیها و بیرحمیهای زمانه اشاره دارد، و نوید روزهایی بهتر را با حسرت یادآور میشود.
هوش مصنوعی: نماز ما در هندوستان ناقص و ناتمام بود؛ چون ما دست و پا بستهایم و توان انجام کار درست را نداریم.
هوش مصنوعی: ما از همنشینهایمان جدا شدیم و خوشحالیم که در روزهایی که با هم بودیم، گلها به خاطر ما حسادت میکردند.
هوش مصنوعی: در دل هر کس چیزهایی وجود دارد که نمیتوان به راحتی به دیگران نشان داد، مانند میوهای که نمیتواند خود را به نمایش بگذارد در حالی که پژمرده و خسته است.
هوش مصنوعی: آه که برای نوشیدن جام در کنار دوستان، سفرهی سبز و زیبایی بود که حالا به اندازهی شیشهی شکستهی ما دیگر دلفریب نیست.
هوش مصنوعی: سلیم ظرف چوبیاش را به سمت میکده میبرد، که هدیهای است برای داستان غمانگیز ما که در آنجا همه چیز به هم ریخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شکسته شد دل و شادست جان خستهٔ ما
که یار نیست جدا از دل شکستهٔ ما
چو روز حشر برآریم سر ز خواب اجل
به روی دوست شود باز چشم بستهٔ ما
نشست آتش دل چهره برفروز ای شمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.