عشق دیگر در فغان آورده ناقوس مرا
غنچهٔ گلبرگ آتش کرده فانوس مرا
کاشکی اندیشه ای از باطن عصمت کند
عشق بر گردن نگیرد خون ناموس مرا
در حریم آستانش، چند منع پاسبان
همچو تبخاله گره سازد به لب بوس مرا؟
خامه ام را کار با معنی خود باشد، که هست
در گلستان پر خود جلوه طاووس مرا
شد نظاره روشناس گلرخان، ترسم سلیم
در دیار حسن بشناسند جاسوس مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان درد و رنج عشق میپردازد. او عشق را چون ناقوسی میبیند که فغان میآورد و غنچه گلبرگ را به آتش تبدیل کرده است. او آرزو دارد که عشق به طور صحیح و بدون آسیب به حرمت و ناموسش درک شود. همچنین به محدودیتها و موانع موجود در عشق اشاره میکند که مانند پاسبانی مانع از ابراز محبت میشود. در نهایت، شاعر به قدرت قلم خود اشاره دارد و میگوید که نوشتن او باید معانی عمیقتری داشته باشد، در حالی که نگران است که زیباییهای عشق او را مورد توجه افراد ناخوانده قرار دهد.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده که من در فریاد و ناراحتی باشم و مانند غنچهٔ گل، نوری که همچون فانوس به من میتابید، به آتش کشیده شده است.
هوش مصنوعی: ای کاش که عشق از درون پاکی و عفت خود، بهگونهای فکر کند که خون و ناموس من را مورد تهدید قرار ندهد و بر دوش خود نگیرد.
هوش مصنوعی: در جایی که او زندگی میکند، چه زیانی میتواند از وجود چند پاسبان برای کمک به وفاداری من به او به وجود بیاید؟ من همچنان به محبت خود ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: قلم من وظیفهاش بیان معناست، چرا که در میان گلستان، زیباییهای من همچون طاووس وجود دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تماشای زیبایی یک گلرخ پرداخته و نگران است که کسی او را در این لحظهٔ حساس ببیند و بفهرد که او نیز در دل عاشق است. به عبارتی، او از این میترسد که دیگران متوجه عشقش شوند و شخصیت او محفوظ نماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.