کند به راه تو پامال، آسمان ما را
حباب آبله ی پاست موج دریا را
هوای کعبه ی کوی تو مضطرب دارد
چو خیل مور سراسیمه، ریگ صحرا را
به گریه، دیده ای از دل کریم تر دارم
به خاک ریخته ابر آبروی دریا را
ز پای راهروان تو تا قیامت ماند
نشان آبله بر روی، سنگ سودا را
همین هما نخورد ز استخوان من روزی
که آب و دانه ز اشک من است عنقا را
تلاش آب بقا ای سکندر این همه چیست
نمی دهند به کس خود دوبار دنیا را
گریزپاست نشاط جهان، درین گلشن
ز دست خود نگذاری تذرو مینا را
برای فتنه جهان را بهانه بسیار است
نسیمی از پی طوفان بس است دریا را
صدا چگونه برآید، که این سیه چشمان
به سنگ سرمه شکستند شیشه ی ما را
سلیم، خوابت اگر شب نمی برد در عشق
چو شمع چرب کن از مغز سر، کف پا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و شیدایی نسبت به معشوق میپردازد. شاعر با تصاویری زیبا، احساسات عمیق خود را بیان میکند؛ از پایمال شدن آسمان تحت قدمهای معشوق، تا اضطراب هوای کعبه به سبب عشق. او به چشمان سیاه معشوق و تأثیر آن بر روح و جان خود اشاره میکند و بیان میکند که تلاش برای حفظ زندگی و لذتهای دنیا بیفایده است. در نهایت، شاعر به خواب و بیداری در عشق اشاره میکند و از زیباییهای عشق به عنوان منبع نشاط یاد میکند. این شعر ترکیبی از غم و شوق است و عمق احساسات عاشقانه را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: به دلیل عشق و احساسی عمیق به تو، مشکلات و سختیها برایم کوچک و ناچیز میشوند، مانند حبابهای آب که در برابر امواج دریا قرار دارند.
هوش مصنوعی: آسمان و زمین در حالتی نگران و آشفتهاند، همچون گروهی از مورچگان که بههم ریخته و در حال حرکتند، در این بیابان پر از شن و خاک.
هوش مصنوعی: من با اشکهای خود، از دل بخشندهای که دارم، بر زمین سایهای از آبروی دریا را ریختهام.
هوش مصنوعی: این بیت به جاودانگی و اثرپذیری نشانهها اشاره دارد. به این معنی که آثار و نشانههای افرادی که در زندگی از خود ردپایی باقی میگذارند، حتی پس از سالها و در گذر زمان، هنوز قابل مشاهده و قابل درک هستند. این نشانها به نوعی به یادآورنده تلاشها و تجربیات آنها در زندگی است.
هوش مصنوعی: در روزی که اشکهایم به جای آب و دانه برای پرنده mythical مثل عنقا وجود دارد، همین هما (پرندهای افسانهای) از استخوانهای من تغذیه کرد.
هوش مصنوعی: سکندر، تلاش و کوشش برای ادامه حیات و بقا به چه معناست؟ چرا که دنیا هرگز به کسی دو بار فرصتی نمیدهد.
هوش مصنوعی: نشاط و شادابی زندگی مانند یک موجود فراری است که در این باغ رنگارنگ، تو نباید فرصت لذت بردن از زیباییها و خوشیها را از دست بدهی.
هوش مصنوعی: برای ایجاد ناآرامی و آشوب در دنیا، بهانههای زیادی وجود دارد، همانطور که یک نسیم ملایم پس از طوفانی بزرگ کافی است تا دریا را به خروش درآورد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان صدایی از دل برآورد که این چشمان سیاه، شیشه قلب ما را شکستهاند؟
هوش مصنوعی: اگر خواب شب تو را نمیبرد، در عشق مثل شمع، از وجودت برای نشان دادن خودت استفاده کن و پاهای خود را نرم و لیز کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو زلف تو صنما عنبر و تو عطاری
به عنبر تو همی حاجب اوفتد ما را
مرا فراق تو دیوانه کرد و سرگردان
ز بهر ایزد دریاب مر مرا یارا
بمان بر تن من زلف عنبرینت که هست
[...]
اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را
بریز خون دل آن خونیان صهبا را
ربودهاند کلاه هزار خسرو را
قبای لعل ببخشیده چهره ما را
به گاه جلوه چو طاووس عقلها برده
[...]
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طَلعت خویش
بیان کند که چه بودَست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
[...]
به سرنمی شود از روی شاهدان ما را
نشاط و خوش دلی و عشرت و تماشا را
غلام سیم برانم که وقت دل بردن
به لطف در سخن آرند سنگ خارا را
به راستی که قبا بستن و خرامیدن
[...]
زمانه حله نو بست روی صحرا را
کشید دل به چمن لعبتان رعنا را
هوای گل ز خوشی یاد می دهد، لیکن
چه سود چون تو فرامش نمی شوی ما را
ز سرو بستان چندین چه می پرد بلبل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.