به گوش کس نبود آشنا حکایت ما
رموز عشق بود سر بسر روایت ما
خوشم به صحبت عنقا، که غیر ازو عمری ست
کسی نیامده از جانب ولایت ما
به کینه جویی خصم از میانه ی احباب
کسی نکرد جز افتادگی حمایت ما
دو گوشواره ی عرشند بر هم ارزانی
فغان بی اثر و آه بی سرایت ما
سلیم شکوه چه حاصل ازو که گوهر گوش
شده ست پنبه ی آن گوش از شکایت ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ناهمگونی و کمتوجهی دیگران به عشق و داستان خود اشاره میکند. او از خلوتی و عدم همدردی در احساساتش میگوید و احساس میکند که هیچکس به روایت عاشقانهاش توجهی نمیکند. صحبت از عشق را با عنقا (پرندهای افسانهای) مقایسه میکند و تاکید میکند که هیچکس از او حمایت نکرده است. در پایان، به ناتوانی در بیان مشکلاتش اشاره میکند و شکوههایش را بیاثر میداند. به طور کلی، شعر احساس تنهایی و نادیده گرفته شدن در مسائل عاطفی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: هیچکس از داستان عشق ما خبر ندارد و ما تنها به خودمان میدانیم که چه وقایعی در زندگیمان اتفاق افتاده است.
هوش مصنوعی: من از صحبتهای عنقا خوشحال هستم، زیرا غیر از او هیچ کس از سرزمین ما در طول عمر کسی نمیآید.
هوش مصنوعی: هیچ کس به خاطر دشمنی و کینهجویی خصم از دوستان، ما را یاری نکرد، جز اینکه فروتنی و تسلیم ما باعث حمایت دیگران شد.
هوش مصنوعی: دو گوشوارهی آسمان به مانند یکدیگر به ما یا به درد و فغانی که داریم توجهی نشان نمیدهند و صدای ما هیچ تاثیری بر آنها ندارد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به زبان ساده توضیح دهیم، میتوان گفت که سلیم (شخصی در شعر) نمیتواند از کسی شکایت کند، چرا که در حقیقت کلامش مانند پنبهای است که در گوشها جا گرفته و نمیتواند به درستی بیان شود. به عبارتی، نالهها و شکایاتش به جایی نمیرسند و هیچ تاثیری ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.