عشق را در قید دارد پیکر رنجور ما
گشت زنجیر سلیمان، نقش پای مور ما
پوست تخت فقر ما را مسند آزادگی ست
پادشاه وقت خویشیم و جنون دستور ما
بر سر خوان محبت هر چه خواهی حاضر است
نغمه سیر آهنگ شد از کاسه ی طنبور ما
خاطر از آسایش عالم مکن خرم که نیست
سودی از نزدیکی منزل به راه دور ما
بس که در تعمیر ما دارد تغافل روزگار
خشت، ترسم خاک گردد بر سر مزدور ما
آب می گفت آتش و می مرد از لب تشنگی
در مزاجش کار کرد از بس کباب شور ما
معبد عاشق شهادتگاه خود باشد سلیم
دار را محراب طاعت میکند منصور ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف وضعیت عاشقانه و رنجی که عشق برای جسم رنجور انسان به همراه دارد، میپردازد. او میگوید که عشق به نوعی زنجیر و قید است، اما در عین حال، آزادی و پادشاهی در دل عاشق وجود دارد. در سفره محبت، هر آنچه که بخواهی فراهم است و در این راه، مشکلات و سختیها به عشق میافزاید. شاعر از نوری که در عشق وجود دارد صحبت میکند و به احساسات عمیق و دردهایی که همراه با عشق است، اشاره میکند. همچنین، او به فناپذیری انسان و غفلت روزگار و همچنین تأثیر آتش بر آب و تشنگی عاشقانه اشاره میکند. در نهایت، معبد عشق به عنوان مکانی برای اعتقاد و رسیدن به حقیقت معرفی میشود.
هوش مصنوعی: عشق ما را در چنگال خود اسیر کرده است، مانند زنجیر سلیمان که بر پای مور ما پیچیده است.
هوش مصنوعی: زندگی ما در دشواری، به نوعی نشانهای از آزادی است. ما در زمان خود، پادشاهان سرنوشت خود هستیم و دیوانگیمان راهنمای ماست.
هوش مصنوعی: در محفل عشق و محبت، هر چیزی که بخواهی آماده است. نغمههای زیبا و دلنواز از آلات موسیقی ما به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر آرامش دنیا دلخوش نباش، چون نزدیکی به خانهام فایدهای ندارد اگر راه دوری را در پیش داشته باشم.
هوش مصنوعی: چون روزگار به ما بیتوجهی میکند و در کار اصلاح و بهبود ما سهلانگاری مینماید، میترسم که خاک بر سر کارگر ما بریزد و زحمات او بینتیجه بماند.
هوش مصنوعی: آب به آتش میگفت و از شدت تشنگی در حال تلف شدن بود. او به خاطر تاثیر کباب شور ما، دیگر نتوانست تحمل کند.
هوش مصنوعی: معبد عاشق، محل شهادت او خواهد بود. سلیم، برای خود محراب پرستش میسازد و منصور ما نیز به این عمل مشروعیت میبخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر بزینت کی فرود آرد تن رنجور ما؟
تن به سامان کی دهد هرگز، سر پرشور ما؟
برنمی خیزد ز نرمی از شکست ما صدا
هست این نعمت بجای کاسه فغفور ما
پیش ما سودای مجنون کی تواند شد سفید؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.