چشم من حلقهای از سلسلهٔ دست من است
دانهٔ مرغ دلم آبلهٔ دست من است
وادی چاک که از جیب بود تا دامن
در ره شوق تو یک مرحلهٔ دست من است
دست بر گل نکند غیر ز اندیشهٔ خار
سپر تیغ شدن حوصلهٔ دست من است
سرنوشت من حسرتزده را در غم عشق
گر بخوانند، سراسر گلهٔ دست من است
صدفم من، که درین بحر پرآشوب سلیم
چشم عالم همه بر آبلهٔ دست من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ارتباط عمیق میان چشم، دل و دست خود اشاره میکند. او چشم را نماد دید و ارتباط با عشق میداند و دل را به دانهای از مرغی تشبیه میکند که نشاندهنده آسیبپذیری اوست. شاعر از وادی چاک که نمادی از محدودیتهاست سخن میگوید و بیان میکند که نشان عشق او میتواند مسیر را روشن کند. همچنین، او اشاره میکند که دیگران نمیتوانند به زیبایی و عمق احساس او پی ببرند و تنها خود اوست که از این حسرت و غم عشق آگاه است. در نهایت، او خود را به صدفی در دریایی طوفانی تبدیل میکند که بر سختیها غلبه کرده و همچنان به عشق خود میاندیشد.
هوش مصنوعی: چشم من بخشی از رشتهٔ وجود من است و احساسات عمیق دلم مانند دردهایی است که در دستم حس میکنم.
هوش مصنوعی: درهای که از جیب تا دامن من است، در راه عشق تو تنها یک گام از من فاصله دارد.
هوش مصنوعی: دست من فقط به گل نمیرسد و به خاطر فکر کردن به خارها محافظت از خود را انتخاب کردهام. این نشاندهنده صبوری من در برابر سختیها است.
هوش مصنوعی: سرنوشت دردناک من در عشق، اگر مورد توجه قرار گیرد، تمام نشانههای غصه و نالهای است که از من ناشی میشود.
هوش مصنوعی: من مانند یک صدف هستم که در این دریاى پُر هیاهو، همهٔ نگاهها به نقطهٔ خاصی از من معطوف شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.