به شخصی آشنا گفتم حدیثی
که با بیگانگان نتوان سخن گفت
هنوز آن را زنیمی بر زبان بود
که در محفل و هر انجمن گفت
از او با محرم دیگر شکایت
چو کردم در جواب من به من گفت
کسی از بیگانه راز خود نپوشد
که راز خویشتن با خویشتن گفت
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
به شخصی آشنا گفتم حدیثی
که با بیگانگان نتوان سخن گفت
هنوز آن را زنیمی بر زبان بود
که در محفل و هر انجمن گفت
از او با محرم دیگر شکایت
چو کردم در جواب من به من گفت
کسی از بیگانه راز خود نپوشد
که راز خویشتن با خویشتن گفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو حق بیواسطه با او سخن گفت
برای آن همه از خویشتن گفت
چو با هم دیدشان با خویشتن گفت
که یوسف با عزیز احوال من گفت
دوان با خادمان خویشتن گفت
که با پروانه باید این سخن گفت
گر از خود یا از آن شیرین دهن گفت
تمامی را به گوش کوهکن گفت
زبان شد جمله تن، ماهی سخن گفت
نخوردم یونس؛ اندر انجمن گفت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.