دو خادم داشت آن سرو گل اندام
یکی کافور و دیگر عنبرش نام
دو خادم همدم و همراز و همسال
بجانسوزی موافق در همه حال
مخمر مهرشان با طینت شمع
و زیشان بود زیب و زینت شمع
تهی ز ایشان نبد اندیشه او
پر از ایشان ز رگ تا ریشه او
ز عزت هر دو بود از نیکخواهی
به چشمش چون سپیدی و سیاهی
ازین بوی وفا داری شنیده
وز آن صد رو سفیدی نیز دیده
غم پروانه چون از حد بدر شد
ز سوزش شمع را آخر خبر شد
دوان با خادمان خویشتن گفت
که با پروانه باید این سخن گفت
که ای بیهوده گرد باد پیما
چه میگردی به گرد مجلس ما
بگرد بزم ما تا چند پویی
چه افتادت چه گم کردی چه جویی
مرا نادیده ای فرسوده تن گیر
برو دنبال کار خویشتن گیر
نظر بازی ترا با من نسازد
که جز دیوانه با آتش نبازد
چو اینها خادمان از وی شنفتد
یکایک باز با پروانه گفتند
یکی قهرش همی کردی بخواری
یکی پندش همی دادی بیاری
بر او کافور بس دلسرد بودی
ولی عنبر نیاز آورد بودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، دو خادم به نامهای کافور و عنبر وجود دارند که در کنار یک شمع قرار دارند. هر دو خادم از جنسی مشابه و با ویژگیهای زیبا میباشند. این دو خادم به شمع خدمت میکنند و در پی برآوردن نیازهای او هستند. با شنیدن غم پروانه، که به شمع نزدیک شده، به او خطاب میکنند و از او میپرسند که چرا در دور و بر آنها میچرخد و به او میگویند که به جای این کار، بهتر است به دنبال کار خودش برود. در اینجا، کافور نسبت به پروانه بیعلاقه است، در حالی که عنبر به او نیاز دارد. این گفتگو نمایانگر ارتباطات و احساسات بین شخصیتها است.
هوش مصنوعی: آن سرو زیبا دو خدمتکار داشت؛ یکی کافور و دیگری عطر عنبر.
هوش مصنوعی: دو نفر که همیشه در کنار هم هستند و در هر شرایطی حمایت و همراهی یکدیگر را دارند، به گونهای که در عواطف و احساساتشان با هم هماهنگاند و میتوانند با یکدیگر درد و دل کنند.
هوش مصنوعی: محبت آنها مانند مخمر است که با مواد اولیه شمع ترکیب شده و زیبایی و زیبایی شمع را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: او از این افراد خالی نیست و همواره در فکر و ذهنش پر از یاد آنهاست، به گونهای که این موضوع در عمق وجودش و حتی از رگهایش هم جاری است.
هوش مصنوعی: از احترام و بزرگی هر دو طرف، به خاطر محبت و خیرخواهی، در نظر او همچون سفیدی و سیاهی دیده میشود.
هوش مصنوعی: از بوی وفا تو آگاه هستی و از زیباییهای سفید رنگ نیز خبر داری.
هوش مصنوعی: وقتی غم پروانه زیاد شد و از حد گذشت، در نهایت شمع هم متوجه سوزش و درد او شد.
هوش مصنوعی: پادشاه با خدمتکارانش گفت که این حرف را باید با پروانه بزند.
هوش مصنوعی: ای بیهوده، ای باد گردان! چرا در دور این مجلس میچری؟
هوش مصنوعی: به دور گردهمایی ما بگرد و ببین چه چیزهایی به دست آوردهای یا چه چیزهایی را از دست دادهای. چه چیزی را در جستجوی آن هستی؟
هوش مصنوعی: به من توجهی نکن و خودت را درگیر کارها و مسائل خودت کن.
هوش مصنوعی: نگاه بازی تو با من مناسب نیست، چون تنها دیوانهها با آتش بازی میکنند.
هوش مصنوعی: زمانی که این خادمان از او سخن گفتند، هر یک از آنها به نوبه خود با پروانه صحبت کردند.
هوش مصنوعی: اگر یکی را به خاطر بیاحترامی و بیاعتنایی تنبیه میکردی، دیگری را به خاطر نکتههای آموزنده و راهنماییهایی که به او میدادی کمک میکردی.
هوش مصنوعی: او با کافور چندان بیحوصلگی داشت، اما با عنبر، به طوری دلنشین و با ارزش نیاز داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.