گنجور

 
سحاب اصفهانی

تا زهر صید نه در دام تو غوغایی هست

میتوان گفت که خوش تر زچمن جایی هست

گرچه خواهند از او داد من، اما نتوان

بی سبب کشته شد امروز که فردایی هست

با وجودم به دلی غم نه و تا من هستم

غم نداند که به غیر از دل من جایی هست

جان به کف دارم و دانم به کلافی ندهند

یوسفی را که به هر گوشه زلیخایی هست

حسرت قوت رفتار چه آرد به سرم

چون به کویی نگرم نقش کف پایی هست

شاد از اینم که نداری سر سودای کسی

گرچه در هر سری از عشق تو سودایی هست

سالک راه سخن طبع (سحابست) امروز

اگر این مرحله را مرحله پیمایی هست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مجد همگر

تا نگویی که مرا بی تو شکیبایی هست

یا دل غمزده را طاقت تنهایی هست

نی مپندار که از دوری روی تو مرا

راحت زندگی و لذت برنایی هست

مکن اندیشه که تا دور شدی از چشمم

[...]

سعدی

هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست

وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست

سروها دیدم در باغ و تأمل کردم

قامتی نیست که چون تو به دلارایی هست

ای که مانند تو بلبل به سخندانی نیست

[...]

امیرخسرو دهلوی

در سرم تا ز سر زلف تو سودایی هست

دل شیدای مرا با تو تمنایی هست

در ره عشق منه زاهد بیچاره قدم

گر ز بیگانه و خویشت غم و پروایی هست

دل که از غمزه ربودی به سر زلف سیاه

[...]

صائب تبریزی

چمن سبز فلک را چمن آرایی هست

زیر این زنگ، نهان آیینه سیمایی هست

مشو ای بیخبر از دامن فرصت غافل

دو سه روزی که ترا پنجه گیرایی هست

نیست ممکن که چو مرکز نکند خود را جمع

[...]

قصاب کاشانی

از تو در خاطر هر ذره تمنایی هست

به هر آیینه ز حسن تو تماشایی هست

هر نسیمی ز تو مجنون بیابان‌گردی است

وز تو در دامن هر بادیه شیدایی هست

نیست شوق تو به اندازه هر حوصله‌ای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه