گنجور

 
سحاب اصفهانی

با خیالت به مراد دل خود در سخنم

آه اگر چرخ جفا پیشه بداند که منم

رشک در عشق به یعقوب مرا وقتی نیست

که رسد بوئی از آن یوسف گل پیرهنم

یابد از خنجر خونریز که ام کشته به حشر

هر که مژگان تو را بیند و خونین کفنم

بهر آزردن من یار پی رنجش غیر

امشب از بهر چه خوانده است در این انجمنم

ترک سر گفته نهادم به رهت پای طلب

زان که سر در ره عشق تو بود بار تنم

بی اثر نیست چو مرغ چمنم ناله (سحاب)

که نه چون مرغ چمن مایل سرو چمنم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

رزبان گفت که این مخرقه باور نکنم

تا به تیغ حنفی گردن هر یک نزنم

تا شکمشان ندرم، تا سرشان برنکنم

تا به خونشان نشود معصفری پیرهنم

سوزنی سمرقندی

ای خداوند یکی شاعر ساده سخنم

بمزاح است گشاده همه ساله دهنم

با ندیمان تو عشرت زنم و ربح کنم

نه ندیمان تو . . . لند و بدیشان شکنم

بلکه خود را بندیمان تو می برفکنم

[...]

خاقانی

یارب از عشق چه سرمستم و بی‌خویشتنم

دست گیریدم تا دست به زلفش نزنم

گر به میدان رود آن بت مگذارید دمی

بو که هشیار شوم برگ نثاری بکنم

نگذارم که جهانی به جمالش نگرند

[...]

سید حسن غزنوی

دوستکامی که در آفاق چنان نیست منم

زانکه پرورده مخدوم زمانه حسنم

بلبل نعمت فضلم چو علی وچه عجب

که شکفته است گل خلق نبی در چمنم

این کم از شعر عمادیست اگر با شش ماه

[...]

عطار

چون ندارم سر یک موی خبر زانچه منم

بی خبر عمر به سر می‌برم و دم نزنم

نا پدیدار شود در بر من هر دو جهان

گر پدیدار شود یک سر مو زانچه منم

مشکل این است که از خویشتنم نیست خبر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه