بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر
که تا فزون کنم از عجز خویش ناز دگر
از این طبیب ندیدیم چاره به که رویم
به چاره سازی دل سوی چاره ساز دگر
دگر چو شمع میفروز چهره زانکه فتاد
به جانم آتشی از عشق جان گداز دگر
نوای ساز محبت به گوش من مسرای
که خوش فتاده به گوشم سرود ساز دگر
دهم به ماه رخی تازه دل، که عاشق نو
زعاشقان دگر دارد امتیاز دگر
شده است راز نهان تو فاش و میخواهم
که تا بدل بسپارم نهفته راز دگر
بگو عبث ننوازش به آب و دانه که کرد
کبوتر دل من میل شاهباز دگر
گرم زناز بتان بی نیاز خواهد شاه
(سحاب) نیست مراهم جز این نیاز دگر
ستوده فتحعلی شاه آن که صد محمود
بود بدرگه او هر یکی ایاز دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.