چه مایه میدهد اردیبهشت بستان را
که میزند به صفا طعنه باغ رضوان را
کدام جلوه به گلشن کند چنین دلکش
نوای زیر و بم بلبل خوش الحان را
اگر ز داغ دل عاشقان نشان جویی
برو به باغ و ببین لالههای نعمان را
زهی مقدر بیمثل و صانع بیچون
که از جماد بر آرد ثبات الوان را
ترانهٔ و من الماء کل شیئی حی
از آبشار به رقص آورد سخندان را
چو نرگس آنکه قدح کش بود در این ایام
به عالمی ندهد گوشهٔ گلستان را
صغیر معرفت واجبت بود واجب
نتیجهگر طلبی کارگاه امکان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیباییهای طبیعت در بهار اشاره دارد و از سرسبزی و طراوت باغها سخن میگوید. شاعر در وصف اردیبهشت و جلوههای دلانگیز آن مینویسد که این فصل، باغ رضوان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و به زیبایی آن میافزاید. همچنین، به حیاتی که از دل عاشقان نشأت میگیرد، پرداخته میشود و در نهایت به رازی در عالم هستی و معرفت اشاره میکند که درک آن برای همه لازم است. بهطور کلی، شعر فضایی از شگفتی و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اردیبهشت چقدر زیبایی و طراوت به باغ میبخشد که حتی بهشتیترین باغها را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: کدام زیبایی در گلستان میتواند صدای دلنشین و متنوع بلبل خوشخوان را به وجود آورد؟
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نشانهای از درد دل عاشقان هستی، به باغ برو و زیبایی لالههای نعمان را تماشا کن.
هوش مصنوعی: چقدر شگفتانگیز است سازندهای بیهمتا و بینقص که میتواند از چیزهای بیجان، زیباییها و تنوع رنگها را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: آبشار به خاطر زیباییاش، همه چیز را زنده و شاداب میکند و باعث میشود که سخنگویان و گویندگان به وجد بیایند و به رقص درآیند.
هوش مصنوعی: اگر نرگس به کسی که در این روزها در حال نوشیدن است نگاه کند، هرگز به کسی گوشهای از گلستان را نخواهد داد.
هوش مصنوعی: معرفت و شناختی که برای تو لازم است، باید به دنبال آن باشی تا نتیجه مورد نظر را به دست آوری و در مسیر دستیابی به امکانات و فرصتها تلاش کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به نام نیک تو خواجه فریفته نشوم
که نام نیک تو دام است و زرق مر نان را
کسی که دام کند نام نیک از پی نان
یقین بدان تو که دام است نانْش مر جان را
سلام کن ز من ای باد مر خراسان را
مر اهل فضل و خرد را نه عام نادان را
خبر بیاور ازیشان به من چو داده بُوی
ز حال من به حقیقت خبر مر ایشان را
بگویشان که جهان سرو من چو چنبر کرد
[...]
شریف خاطر مسعود سعد سلمان را
مسخرست سخن چون پری سلیمان را
نسیج وحده که نو حُلّهای دهد هر روز
زکارگاه سخن بارگاه سلطان را
ز شادی ادب و عقل او به دار سلام
[...]
لب تو طعنه زند گوهر بدخشان را
رخ تو طیره کند اختر درفشان را
به بوسه لب تو تهنیت کنم دل را
به دیدن رخ تو تربیت دهم جان را
به جان تو که پرستیدن تو کیش من است
[...]
چه خرمی است که امروز نیست زنگان را
چه فرخی است کزو بهره نیست کیهان را
بهار و کام طرب تازه می کند دل را
ضیاء انس و فرح زقه میدهد جان را
بدشت جلوه گری عرضه داد بار دگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.