با ما مگو که دیر کجا و حرم کجاست
ما آب و گل پرست نییم آن صنم کجاست
هان بس مکن بطوف حرم ز آب و گل برآی
رو ز اهل دل بپرس که صاحب حرم کجاست
زنگ حدوث ز آینهٔ دل کنی چو پاک
یابی که جلوه گاه جمال قدم کجاست
دایم دمد به صور سرافیل عشق دم
خوابند عالمی همه بیدار دم کجاست
گردند تا که ثابت و سیار بنده اش
در کوی عشق یک دل ثابت قدم کجاست
تا بیش و کم شوند غلام طبیعتش
وارستهٔی ز کشمکش بیش و کم کجاست
حرفی شنیدم از دهن یار و یافتم
خود مصدر حدیث وجود و عدم کجاست
دانی دهان شیشه چه گوید بگوش جام
گوید سراغ گیر زمستان که جم کجاست
هر جا روم غمم بدل افزون شود صغیر
آنجا که دل رها شود از قید غم کجاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان جستجوی معنوی و حقیقت میپردازد. شاعر از شنونده میخواهد که به جای پرسش درباره مکانها و ظاهرهای دنیوی، به عمق پرستش و عشق بپردازد و از «اهل دل» بپرسد که حقیقت و صاحب حرم کجاست. او بر این نکته تأکید دارد که با پاک کردن دل از زنگهای دنیوی، میتوان به جمال واقعی دست یافت. همچنین، شاعر به عشق و بیداری اشاره میکند و از جستجوی راهی برای آزاد شدن از قید و بندهای دنیوی سخن میگوید. او از خود میپرسد که حقیقت وجود و عدم در کجا نهفته است و همچنین به دل خود یادآوری میکند که باید از غمها رها شود. کل شعر به探索 روحی و معنوی دعوت میکند و از خواننده میخواهد که به جستجوی عمق وجود برود.
هوش مصنوعی: با ما در مورد اینکه دیر کجا و حرم کجا صحبت نکنید، ما مانند پرستندگان آب و گل نیستیم، ما به آن مجسمه معشوق اهمیتی نمیدهیم.
هوش مصنوعی: ایستادن در کنار خانهی خدا یا حرم را کافی ندان و از مادیات و ظواهر دور شو. به جای آن، به سراغ کسانی برو که دلهایشان به خدا پیوسته است و از آنها بپرس که حقیقت قرب خدا کجاست.
هوش مصنوعی: وقتی که خویشتن را پاک و بی عیب بیابی، متوجه میشوی که زیبایی و جلوهٔ جاودانهٔ حقیقت در کجاست.
هوش مصنوعی: عشق همیشه در حال دمیدن و حیات بخشیدن است، اما در عین حال، بسیاری از مردم در خواب و غفلت بسر میبرند. در این بین، من در جستجوی نشانهای از بیداری و آگاهی هستم.
هوش مصنوعی: بنده در کوی عشق به دنبال جایی است که دلش بتواند ثابت و پایدار بماند، در حالی که همه چیز پیرامونش در حال تغییر است.
هوش مصنوعی: در زندگی، انسان باید از چالشها و دردسرهای روزمره رها شود و به جایی برسد که در آن، نه تنها از تضادها و مشکلات رنج نبرد، بلکه بتواند به آرامش و آزادی برسد. راهی که در این مسیر وجود دارد، یافتن تعادل و رهایی از بند طبیعت و خواهشهای آن است.
هوش مصنوعی: یک سخن از معشوق شنیدم و به این نتیجه رسیدم که اصل وجود و عدم در کجا قرار دارد.
هوش مصنوعی: دهان شیشهای به گوش جام میگوید که به دنبال جم (شخصیت افسانهای) باش و از او بپرس که زمستان کجاست.
هوش مصنوعی: هر جا که میروم، درد و غمم بیشتر میشود. آنجا که دل از غم آزاد شود، کجاست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.