چتوان سرودن آن همه با این زبان لال
افسانه ای که رفت برون از حدود فال
ظلمی که ماند و خصم نکرد از قصور بود
او خود نداشت ورنه نکولی ز هر نکال
سخت آن چنان دو طفل نمردی ز تشنگیش
نرم ار شدی بر او دل بی رحم بدسگال
کی خاطرش ز خطره ی کین خالی اوفتد
تا کس کند به ظلم خیالی پس از خیال
امکان اگر که داشت ستم بیش از آن، ولی
تمکین نماند کون و مکان را به هیچ حال
محض رضای دوست فکندی به پا ز دست
در راه دوستان زن و فرزند و جان و مال
یابند هر دم از تن و جانی تمام خلق
وآن را به خاک پای تو ریزند لایزال
هر صبح و شام بیش و کم از عمر روز و شب
از روی طوع و رغبت و اقبال و امتثال
تا رستخیز بر نتوانند آمدن
از عهده ی سپاس حقوق تو بالمآل
ذرات مکن فکان همه نارند ادا نمود
یک روز حمد جود تو از صد هزار سال
خیرات مستقر اگر ای دل طلب کنی
صلوات مستمر به محمد فرست و آل
نیک و بدم به شادی و غم هر چه عمر رفت
جز زاریم به سوگ تو نفزود جز وبال
زین وقعه دولتی است شگرفم به آه و اشک
کز مویه رشک مو شوم از ناله شرم نال
پرواز باغ چون کند آن مرغ کز نخست
پر ریخت در قفس چو به دامنش شکست بال
بندم زبان به فردگشایم به طبع گوش
معذورم از حدیث غمت گر زیم خموش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان ظلم و مصائب اشاره دارد که انسانها در زندگیشان با آن مواجه میشوند. شاعر از زبان لال خود و ناتوانیش در بیان درد و رنج صحبت میکند و به داستانها و افسانههایی که فراتر از خیال هستند، اشاره میکند. او به وضعیت دردناک دو کودک و ظلمی که بر آنها میرود، اشاره دارد و میگوید که کسی نمیتواند از خشم و کینه خالی باشد. همچنین به تضاد میان وفاداری به دوستی و از خودگذشتگی برای دیگران صحبت میکند و اهمیت سپاسگزاری از الطاف الهی و خوبیها را یادآوری میکند. در آخر، شاعر به غم و اندوه خود در فقدان دوستان اشاره دارد و به نوعی ناتوانی در بیان احساساتش میپردازد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم داستانهایی را با این زبان بیصدا بسازم، در حالی که افسانهای از من دور شده و از مرزهای رویاها فراتر رفته است؟
هوش مصنوعی: ظلمی که باقی مانده و انتقامی از آن گرفته نشده، ناشی از تقصیر خود ظالم است. اگر او واقعاً نیتی داشت، نمیتوانست از این عمل بد معاف بماند.
هوش مصنوعی: سخت است که دو کودک به خاطر تشنگی بمیرند، حتی اگر تو بیرحمانه به آنها دلسوزی کنی.
هوش مصنوعی: چه زمانی ممکن است کسی از نگرانی بابت کینه و خطر نجات یابد، در حالی که دیگران به خیال خود، ظلمی را بر او روا دارند؟
هوش مصنوعی: اگر امکان ستم بیشتر از این بود، اما هیچ چیز نمیتوانست به هستی و وجود تسلیم شود.
هوش مصنوعی: برای خوشنودی دوست، باید همه چیز را رها کنی؛ حتی خانواده و داراییات را در راه دوستان بگذاری و جان خود را نیز فدای آنها کنی.
هوش مصنوعی: هر لحظه از جان و وجود همه مخلوقات چیزی میگیرند و آن را در برابر تو، به خاک پای تو میپاشند بیپایان.
هوش مصنوعی: هر روز و شب، با میل و رغبت، عمر ما به پیش میرود و ما به آن رضایت داریم.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت نمیتوانند از عهدهی سپاسگزاری و قدردانی از حقوق تو برآیند.
هوش مصنوعی: هر ذرهای در عالم اگر به صحبت درآید، همه نشاندهندهی آتش و نارضایتی هستند. یک روز در ستایش و سپاسگذاری از سخاوت و بزرگی تو، به اندازهی صد هزار سال حرف زده میشود.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خیرات و نیکیهای پایدار هستی، دل خود را به ارسال صلوات بر محمد و خاندانش مشغول کن.
هوش مصنوعی: زندگی من پر از خوشی و غم بوده است، اما هر چه زمان گذشت، تنها غم و اندوه من از فقدان تو بیشتر شد و بر دوشم سنگینی کرد.
هوش مصنوعی: در این حادثه، وضعیتی فوقالعاده برای من به وجود آمده است؛ آنچنان که با اندوه و گریه، به خاطر غم و اندوهی که دارم، حس میکنم به جای احساس حسرت، باید شرمنده باشید.
هوش مصنوعی: پرواز باغ چگونه میتواند باشد، وقتی که آن پرندهای که در ابتدا پرهایش را در قفس ریخته و حالا که بالش شکست، به دامانش برمیگردد؟
هوش مصنوعی: میگوید که من زبانم را به سکوت میبندم و میخواهم به گونهای صحبت کنم که گوش من معذور است از شنیدن سخنان غمت. اگرچه درد تو را در دل دارم، اما اگر برایم سخت باشد، سکوت را برمیگزینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.