لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
صفای اصفهانی

سالها بود دلم آینه روی تو بود

خانه آئینه دل از خم ابروی تو بود

چه ندا بود که دوش آمد و دل رفت ز دست

بود عمری که دل من بهیاهوی تو بود

عشق هر سمت که آورد گذر سمت تو یافت

چشم هر سوی که انداخت نظر سوی تو بود

از در دیر طلب تا حرم فقر و فنا

هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود

رو می ماه نزائیده بد از هندوی شب

کافتاب من سودا زده هندوی تو بود

دهنم چشمه خضر و سخنم آب حیات

دل سودائی من سرو لب جوی تو بود

طوقی از عشق چنو فاخته در گردن دل

بهوای سر سرو قد دلجوی تو بود

چشم دل روشن و دل تازه شد از باد بهار

صبحدم آمد و در راحله اش بوی تو بود

ای خوش آن روز که در ساحت میدان الست

شکن زلف تو چوگان دل من گوی تو بود

کشت و جان داد و نظر کرد و مرا بر دز خویش

معجز این بود که در نرگس جادوی تو بود

اینکه من ریشه تن کنده ام از تیشه کار

همه دانند که از قوت بازوی تو بود

سر آن زلف بخم سلسله فقر صفا

ذکر این سلسله لاهوی من و هوی تو بود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود

مشک خود کیست که آن بندهٔ موی تو بود

ز آفتابم عجب آید که کند دعوی نور

در سرایی که درو تابش روی تو بود

در ترازوی قیامت ز پی سختن نور

[...]

ناصر بخارایی

در ازل قبلهٔ جانها خم ابروی تو بود

روی تو سوی دل و روی دلم سوی تو بود

پیش از آن روز که خورشید فلک نور نداشت

عالم عشق منور ز مه روی تو بود

ملک از نسبت سجده بر آدم می‌کرد

[...]

حافظ

دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود

تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود

دل که از ناوَکِ مژگانِ تو در خون می‌گشت

باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود

هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی می‌داد

[...]

امیرعلیشیر نوایی

میل سروم ز هوای قد دلجوی تو بود

بودنم واله گلبرگ هم از روی تو بود

در خم طاق فلک هیأت قوسی هلال

از پی زیب کمانخانه ابروی تو بود

مردم از رشک و دگر زنده شدستم از شوق

[...]

صائب تبریزی

تا حیا سرمه کش نرگس جادوی تو بود

شبنم خلد نظر باز گل روی تو بود

شعله شوخ ملاحت ز رخت می تابید

آب حیوان صباحت همه در جوی تو بود

چشم بر سرمه نمی کرد سیه، مژگانت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه