سالها بود دلم آینه روی تو بود
خانه آئینه دل از خم ابروی تو بود
چه ندا بود که دوش آمد و دل رفت ز دست
بود عمری که دل من بهیاهوی تو بود
عشق هر سمت که آورد گذر سمت تو یافت
چشم هر سوی که انداخت نظر سوی تو بود
از در دیر طلب تا حرم فقر و فنا
هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود
رو می ماه نزائیده بد از هندوی شب
کافتاب من سودا زده هندوی تو بود
دهنم چشمه خضر و سخنم آب حیات
دل سودائی من سرو لب جوی تو بود
طوقی از عشق چنو فاخته در گردن دل
بهوای سر سرو قد دلجوی تو بود
چشم دل روشن و دل تازه شد از باد بهار
صبحدم آمد و در راحله اش بوی تو بود
ای خوش آن روز که در ساحت میدان الست
شکن زلف تو چوگان دل من گوی تو بود
کشت و جان داد و نظر کرد و مرا بر دز خویش
معجز این بود که در نرگس جادوی تو بود
اینکه من ریشه تن کنده ام از تیشه کار
همه دانند که از قوت بازوی تو بود
سر آن زلف بخم سلسله فقر صفا
ذکر این سلسله لاهوی من و هوی تو بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و زیبای شاعر به معشوقش است. شاعر از سالها longing (اشتیاق) و آرزوی خود برای دیدن و نزدیکی به معشوق گفته و این احساس را در تشبثهای مختلف و عبارات شاعرانه توصیف کرده است. او معشوق را همچون آینهای میبیند که تصویر دلش را منعکس میکند و هر جا که رفته، یاد او را با خود داشته است. مضمون شعر بیشتر حول محور عشق، زیباییهای ظاهری و باطنی و تاثیرات عمیق آن بر وجود شاعر میچرخد. در نهایت، شاعر به زیبایی و جادوگری معشوق اشاره کرده و نشان میدهد که عشق او باید و نبایدهای زندگیاش را شکل داده است.
هوش مصنوعی: مدتهای طولانی، دل من فقط به تصویر تو نگاه میکرد و احساسات من در آینه دل، تحت تأثیر زیبایی خم ابروی تو بود.
هوش مصنوعی: صدایی بود که دیشب به گوشم رسید و باعث شد دل از دست برود. سالها بود که دل من درگیر شوق و آشفتگی تو بود.
هوش مصنوعی: عشق هرجا که برود، به سوی تو میرسد و نگاه هر کسی که به دور و بر میاندازد، در نهایت به سمت تو میافتد.
هوش مصنوعی: هر جا که رفتیم، از معبد تا مکانهای دیگر، همیشه هدفمان رسیدن به تو بود و در حقیقت، در همه جا دنبال تو بودیم.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و دلربا در شب مانند هندوی سرخ و درخشان است، و عشق من به تو، همانند درخشندگی نور خورشید در دل شب تاریک است.
هوش مصنوعی: زبانم مانند چشمهای پاک و زلال است که زندگیبخش است، و دلم که عاشق توست، مانند سرو زیبایی است در کنار جوی آب تو.
هوش مصنوعی: مثل این است که یک فاخته با عشق، طوقی به گردن دارد و دلش به خاطر دیدن سرو قد زیبای تو پر از شوق و آرزو است.
هوش مصنوعی: چشم و دل من با وزش باد بهاری روشن و تازه شده است، صبح زود که آمدم، رایحه تو را در سفرهام حس کردم.
هوش مصنوعی: روز خوشی را تصور کن که در میدان بزرگ هستیم و زلفهای تو همچون گوی در دستان دل من میچرخد.
هوش مصنوعی: کشت و جان داد و با نگاهش به من نگریست و معجزه این بود که در نگاه تو جادوئی نهفته بود.
هوش مصنوعی: من برای اینکه از زندگی و سختیها جدا شوم، به تلاشم ادامه دادم و همه میدانند که این موفقیت من به خاطر قدرت و تلاش تو بوده است.
هوش مصنوعی: آن زلفی که به شکل خمیدهای در آمده، باعث زیبایی و خلوص فقر میشود. ذکر این زیبایی، بیخبر از من و آرزوهای توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود
مشک خود کیست که آن بندهٔ موی تو بود
ز آفتابم عجب آید که کند دعوی نور
در سرایی که درو تابش روی تو بود
در ترازوی قیامت ز پی سختن نور
[...]
در ازل قبلهٔ جانها خم ابروی تو بود
روی تو سوی دل و روی دلم سوی تو بود
پیش از آن روز که خورشید فلک نور نداشت
عالم عشق منور ز مه روی تو بود
ملک از نسبت سجده بر آدم میکرد
[...]
دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود
تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود
دل که از ناوَکِ مژگانِ تو در خون میگشت
باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود
هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی میداد
[...]
میل سروم ز هوای قد دلجوی تو بود
بودنم واله گلبرگ هم از روی تو بود
در خم طاق فلک هیأت قوسی هلال
از پی زیب کمانخانه ابروی تو بود
مردم از رشک و دگر زنده شدستم از شوق
[...]
تا حیا سرمه کش نرگس جادوی تو بود
شبنم خلد نظر باز گل روی تو بود
شعله شوخ ملاحت ز رخت می تابید
آب حیوان صباحت همه در جوی تو بود
چشم بر سرمه نمی کرد سیه، مژگانت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.