گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

میل سروم ز هوای قد دلجوی تو بود

بودنم واله گلبرگ هم از روی تو بود

در خم طاق فلک هیأت قوسی هلال

از پی زیب کمانخانه ابروی تو بود

مردم از رشک و دگر زنده شدستم از شوق

که سحر نگهت گل را به چمن بوی تو بود

در خرابات مغان دوش علالا تا صبح

از می لعل تو و سلسله موی تو بود

بود در راه طلب روشنی دیده و دل

توتیا رنگ هر آن گرد که از کوی تو بود

کعبه و دیر تفاوت نکند چون همه جا

دیده بر روی تو و میل دلم سوی تو بود

فیض قدسی رسد از نکته فانی هر دم

که حدیثش صفت لعل سخنگوی تو بود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود

مشک خود کیست که آن بندهٔ موی تو بود

ز آفتابم عجب آید که کند دعوی نور

در سرایی که درو تابش روی تو بود

در ترازوی قیامت ز پی سختن نور

[...]

ناصر بخارایی

در ازل قبلهٔ جانها خم ابروی تو بود

روی تو سوی دل و روی دلم سوی تو بود

پیش از آن روز که خورشید فلک نور نداشت

عالم عشق منور ز مه روی تو بود

ملک از نسبت سجده بر آدم می‌کرد

[...]

حافظ

دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود

تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود

دل که از ناوَکِ مژگانِ تو در خون می‌گشت

باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود

هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی می‌داد

[...]

صائب تبریزی

تا حیا سرمه کش نرگس جادوی تو بود

شبنم خلد نظر باز گل روی تو بود

شعله شوخ ملاحت ز رخت می تابید

آب حیوان صباحت همه در جوی تو بود

چشم بر سرمه نمی کرد سیه، مژگانت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود

گره غنچه گشودیم، در آن بوی تو بود

گلخنم بود به از باغ، که در چشم مرا

آتش و دود در آن، روی تو و موی تو بود

هر کجا زمزمه ی مرغ سحرخیزی خاست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه