عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم
صحت شدیم تا که ز صحبت بریده ایم
غافل مشو ز چشم حوادث که در دمی
همچون نگه ز دیدهٔ بینا بریده ایم
هر موج خیز گریهٔ ما بحر خون بود
با نوح، این تلاطم طوفان ندیده ایم
آیینه جام باده و تخت است تخته پوست
ما قصهٔ سکندر و دارا شنیده ایم
در آرزوی خانهٔ آن خانمان خراب
هر کوچه ای که بود به عالم دویده ایم
بد می رسد به گوش، صدای گرفت و گیر
تا از میان خلق چو آهو رمیده ایم
جز خال دانه ای نبود آرزوی ما
در سبزه زار سنبل و ریحان چریده ایم
کردیم گریه گر دم آبی رسیده است
خون خورده ایم تا لب نانی گزیده ایم
خواهی ز طول عمر سعیدا خبر شوی
چون مغربی گذشته و صبحی دمیده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عزلت و دوری از دنیا و تجلیات آن است. شاعر به بیان تجربیات و احساسات خود میپردازد و به این نکته اشاره میکند که با دوری از جمع، به عزت و صحت دست یافته است. او به سختیها و حوادث زندگی اشاره میکند و میگوید که دلباخته به زیباییهای دنیا بوده اما در عین حال از درد و غم دور نیست. عشق به وطن و جستجوی آرامش در میان مشکلات و دردها از مضامین دیگر شعر است. در نهایت، شاعر به مفهوم گذر عمر اشاره میکند و تجربیات زندگیاش را به عنوان درسهایی برای آینده مطرح میسازد.
هوش مصنوعی: ما به دوری و انزوا روی آوردهایم و به احترام و عزت دست یافتهایم. با فاصله گرفتن از صحبت و گفتگو، به صحت و سلامت دست پیدا کردهایم.
هوش مصنوعی: مراقب حوادث باشید، زیرا در یک لحظه ممکن است که همه چیز تغییر کند و مثل این باشد که نگاه تیزبینمان را از دست دادهایم.
هوش مصنوعی: هر لحظهای که ما گریه میکنیم، مانند امواج دریا است و این اشکها به اندازهای شدید و عمیق هستند که گویی دریا را به خون آلوده میکنند. با نوح که در طوفانها و بلاها شناخته شده، ما هرگز طوفانی به این اندازه قوی و ترسناک را تجربه نکردهایم.
هوش مصنوعی: آینه و جام شراب نماد زیبایی و لذت هستند و تخت نشانی از قدرت و عظمت. ما داستانهای سکندر و دارا را شنیدهایم که به ما دربارهی تاریخ و افتخارات گذشته یادآوری میکنند.
هوش مصنوعی: در آرزوی دیدن خانهٔ آن شخصی که زندگیاش بر هم ریخته، هر کوچهای را در دنیا جستجو کردهایم.
هوش مصنوعی: صدای ناهنجار و سروصداها به گوش میرسد و ما از میان مردم مانند آهو از دست خطر فرار کردهایم.
هوش مصنوعی: در میان سبزهها و گلهای زیبا، تنها آرزوی ما یک دانه خال است که در دل خود پروراندهایم.
هوش مصنوعی: ما برای رسیدن به آرزوهایمان گریه کردهایم و در سختیها قرار گرفتهایم، اما با وجود همه این مشکلات و خونریزیها، فقط به یک لقمه نان قانع شدهایم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از طول عمر خوشبخت و سعادتمند خود مطلع شوی، باید بدانی که مانند غروب که شب را پشت سر میگذارد و صبحی تازه را آغاز میکند، باید به شرایط و تغییرات زمان توجه کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کو نزل عاشقان که منزل رسیدهایم
جان نورهان دهیم که نادیده دیدهایم
آزاده رسته از در دربند حادثات
رستی خوران به باغ رضا آرمیدهایم
چون چار هفته مه که به خورشید درخزد
[...]
ما خدمت تورا که بجانش خریده ام
بهر سعادت دو جهانی گزیده ایم
بر تو برای خدمت منّت نمی نهیم
ما خود برای خدمت تو آفریده ایم
انصاف درگه تو بهانه ست ورنه ما
[...]
پنجاه سال خون دلِ رز مکیدهایم
جان را چو جانِ خویش به جان پروریدهایم
نزدیکِ عقل هیچ دگر نیست جانِ جان
جزمیکه ما به تجربه این جا رسیدهایم
از جامِ باده بارکشی ساختیم وزو
[...]
دور از تو دلبرا چه جفاها کشیده ایم
وز طعن دشمنان چه سخنها شنیده ایم
آنها که دیده از غمت ای نور دیده دید
نشنیده ایم از کس و هرگز ندیده ایم
در دور چرخ سفله ز دست حریف هجر
[...]
نوروز و عید ماست که روی تو دیدهایم
وز شام غم به صبح سعادت رسیدهایم
ای نور دیده! چهرهٔ روشن به ما نمای
کز بهر دیدن تو سراپای دیدهایم
از آرزوی روی و لب جانفزای تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.