اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم
چون آه تا به خاطر مردی رسیده ایم
جو جو حساب خویش به خرمن سپرده ایم
چون کاه تا به چهرهٔ زردی رسیده ایم
ما در پس کمال به خاک اوفتاده ایم
دانند ناقصان که به گردی رسیده ایم
هر گه نظر به موسم خود می کنیم ما
چون نوبهار رفته و وردی رسیده ایم
تنها نه ما ز گرمی بازار سوختیم
ما در میان ز جوش خریدار سوختیم
آتش زدیم بر سر دنیا و آخرت
روزی که جان و دل پی این کار سوختیم
در بوتهٔ فنا چو فکندند قلب ما
اول سر و زر و دل و دینار سوختیم
از بسکه شعلهٔ سخن ما بلند شد
هر کس که گوش داشت ز گفتار سوختیم
در کفر هم قبول نکردند طرز ما
از پیچ و تاب رشتهٔ زنار سوختیم
چون ابر با وجود سرشک روان خویش
از برق تند شعلهٔ دیدار سوختیم
هر کس برای مصلحت سوخت جان خویش
ما در فراق احمد مختار سوختیم
نی پخته گشت خامی و نی گرم شد کسی
همچون درخت بادیه بیکار سوختیم
شستیم دلق خویش سعیدا به آب تلخ
جای نماز و خرقهٔ پندار سوختیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی دلتنگی و درد فراق است. شاعر با بیان احساسات خود، نشان میدهد که چگونه در مصائب و مشکلات زندگی سوختهاند. او به خاطر عشق و محبت به یک شخصیت خاص (احمد مختار) به شدت رنج میبرد و در این راه، تمام قید و بندهای مادی و دنیایی را رها کرده است. شاعر به توصیف سوز و گداز دل و جان خود میپردازد و از تأثیرات منفی دنیا بر خود و دیگران سخن میگوید. در نهایت، اشاره دارد که در این سوختن و پخته نشدن، هنوز نتوانستهاند به کمال و آرامش برسند.
هوش مصنوعی: در ابتدا، ما با درد و عذاب مواجه شدهایم، به گونهای که مانند آتش در دل خود احساس میکنیم، چون به یاد مردی رنجور و محنتکشیده هستیم.
هوش مصنوعی: ما حساب و کتاب خود را به دانههای جو سپردهایم، مثل کاهی که در خرمن قرار دارد و به همین خاطر به زردی چهرهمان رسیده است.
هوش مصنوعی: ما در پی رسیدن به کمال، به زمین افتادهایم و تنها ناقصان میدانند که به چه گرد و غباری رسیدهایم.
هوش مصنوعی: هر زمان که به فصل خود نگاه میکنیم، مانند بهار تازهای هستیم که در حال شکوفا شدن و گل دادن است.
هوش مصنوعی: ما تنها نیستیم که از گرمای بازار آسیب دیدهایم، بلکه در میان ما هم افرادی هستند که به خاطر هیجان و اشتیاق خرید، دچار سوختگی و آسیب شدهاند.
هوش مصنوعی: روزی که جان و دل خود را در راه این کار فدا کردیم، آتش به دنیا و آخرت خود زدیم.
هوش مصنوعی: وقتی قلب ما را به دست فراموشی سپردند، ابتدا همه چیزهایی که داشتیم و برایمان ارزشمند بود، از جمله جان و مال و ایمان، از بین رفت و نابود شد.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت و بلندی کلام ما، هر کسی که به صحبتهای ما گوش میداد، تحت تأثیر قرار گرفت و آسیب دید.
هوش مصنوعی: ما در کفر هم نتوانستیم طرز و روش خود را بپذیریم و از پیچ و تابهای زندگی، به شدت آسیب دیدهایم.
هوش مصنوعی: مانند ابری که به خاطر بارش اشک خود، از شعلهٔ پرجنب و جوش دیدار میسوزد، ما نیز در آتش عشق سوختهایم.
هوش مصنوعی: هر کسی به خاطر منفعت خودش، جانش را فدای میکند، ولی ما به خاطر جدا بودن از حضرت احمد مختار، جان خود را از دست دادیم.
هوش مصنوعی: ما نه تجربهای کسب کردهایم و نه احساس نیاز به فعالیت داریم، همچون درختی که در بیابان به حال خود مانده و در میان گرما خشک میشود.
هوش مصنوعی: ما لباس خود را به آب تلخ شستیم، جایی که نماز میخواندیم و لباس فکریمان را سوزاندیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گولانج و گوشت و گرده و گوز آب و گادنی
گرمابه و گل و گل و گنجینه و گلیم
والله که روزگار شد از مثل تو عقیم
حقا که چشم چرخ نبیند چو تو کریم
عیبی است در مشیب بعالم درون بزرگ
عیشی است در شباب بگیتی درون عظیم
خود آنزمان کجاست که تن را و عیش را
سستی نبود همدم و پیری نبد ندیم
عهدی که میفشاند درخت صبی ثمر
[...]
خاقانیا نجات مخواه و شفا مبین
کرد شفاعت علت و زاید نجات، بیم
کاندر شفاست عارضهٔ هر سپید کار
واندر نجات مهلکهٔ هر سیه گلیم
خواهی نجات مهلکه منگر نجات بیش
[...]
ای گاه تربیت صفت ذات تو رحیم
وی گاه صفدری یزک لشکر تو بیم
طاوس سدره در حرمت مرغ خانگی
بطنان عرش کعبهٔ جاه ترا حریم
صیت صداش مشرق ومغرب فرو گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.