بیجا نمی خلد به دلی تیر آه ما
مژگان چشم آبله شد خار راه ما
از عجز ما همیشه قوی رشک می برد
با برق می زند دو برابر گیاه ما
یک نکته ای است در نظر اهل معرفت
از خط سرنوشت شکست کلاه ما
از خشم چرخ و کشمکش دست روزگار
شد چون کمان شکستگی ما پناه ما
جایی که چشم عفو تو مژگان به هم زند
در دیدهٔ [صواب] نشیند گناه ما
چون خط و خال، زینت روی دو عالم است
سودای مفلسانه و فقر سیاه ما
تا بوسه دست داده سعیدا به پای او
ساییده است سر به ثریا کلاه ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و ناکامیهای انسانی میپردازد. شاعر از درد و رنجی که ناشی از سختیهای زندگی است سخن میگوید و اشاره میکند که خارج از کنترل ما، تقدیر و روزگار بر ما تسلط دارد. او با استفاده از تصاویری چون تیر آه و خار، ناامیدی و دشواریها را به تصویر میکشد. در نهایت، با اشاره به قدرت عفو و رحمت الهی، امید به بخشش و رهایی از این رنجها را مطرح میکند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس عمیق ناامیدی و درد ناشی از عشق است. شاعر به تصویر میکشد که چطور تیر غم و اندوه به دل او نشسته و باعث شده است که چشمش همچون مژگانش به غم و غصه آلوده شود. همچنین، مسیر زندگی او مانند راهی پر از خار و درد به نظر میرسد. به طور کلی، این احساسات تلخ و دشواریهای عاطفی را به تصویر میکشد که در نتیجهی ناکامیهای عاشقانه به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: همیشه به خاطر ناتوانی ما، قدرتی که داریم حسادت میکند و با شدت بیشتری از ما رشد میکند.
هوش مصنوعی: یک نکته در نظر افرادی که به حقیقت و شناخت عمیق میپردازند این است که از مسیر زندگی ما میتوان به ناکامیها و دشواریهایی پی برد که بر سر راهمان قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: از خشم و تنشهای زندگی، ما همچون کمانهایی که ترک خوردهاند، پناهی پیدا کردیم.
هوش مصنوعی: جایی که نگاه مهربان تو با نرمی مژهها به هم میرسد، گناه ما در چشمان درست و صحیح قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت چهره انسان، همچون نقش و نگارهایی بر روی آن، در دنیا بینظیر است. اما در عوض، آرزوی ما که در تنگدستی و فقر به سر میبریم، فقط حسرتی تلخی است.
هوش مصنوعی: دست سعید به پای او بوسه داده، و این باعث شده که سر ما به بلندی ثریا برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه نیست غیر تو کس پادشاه ما
واندر دو کون راهنما و پناه ما
افتاده های بحر گناهیم دست گیر
ای دستگیر جمله حال تباه ما
برده سبق زجمله کفار این زمان
[...]
یا رب بسوز سینه رندان که آه ما
جایی رسان که پاک بسوزد گناه ما
امشب خوش آشناست به رویش نگاه ما
گویا حجاب سوخته از برق آه ما
از بس که می شدیم به حسرت جدا ازو
خون می چکید روز وداع از نگاه ما
شغل محبت است که مانع ز طاعت است
[...]
رحمت گرفته روی ز گرد گناه ما
آیینه تیره روز ز روی سیاه ما
هر قطره ای که در صدف ابر رحمت است
چون مهره گل است ز گرد گناه ما
بر جسم آنقدر که فزودیم همچو شمع
[...]
پژمردگی نبرد بهار از گیاه ما
چون لاله جزو تن شده بخت سیاه ما
روزی که نبود آینه حسن در نظر
در چشمخانه زنگ برآرد نگاه ما
ما صبح صادقیم و دم از مهر میزنیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.